داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس پانزدهم: پذیرش و مواجهه یا فرار و انکار فشارهای روانی؟

انسان، وقتی پا به عرصه وجود می گذارد، سرشار از نشاط و شادابی و انرژی طبیعی است. فطرتی پاک و فکری آزاد و احساسی عادی دارد؛ ولی صد حیف که اغلب افراد در دوران کودکی، توسط اعضای خانواده، معلمان و دوستان خود، دچار آسیب های فکری و احساسی می گردند و ضرباتی سهمگین به روان آنان وارد می شود!!

محیط پر تشنج، اختلاف و دعوای والدین، عدم پذیرفته شدن، عدم دریافت محبت، تشویق و تایید کافی، خدا نکرده تنبیه بدنی، توهین، تمسخر، تحقیر و کوچک شمرده شدن، آسیب های روانی جدی و ضربه های سهمگین و اساسی، وارد می کند و در صورت عمیق و شدید بودنش،  موجب اختلال در زندگی می گردد!!

برای مقابله با مشکلات و فشارهای روانی و عاطفی، انسان به مکانیسم دفاعی روی می آورد و در نخستین گام دفاع از خود، انسان به نفی و انکار مشکل و فرار از فشار روانی می پردازد و کم کم با فشار روانی خو می گیرد و غم و ترس و افسردگی و اضطراب، برایش  عادی و مزمن می شود!!! 

هر گاه متوجه شدیم که حالمان خوش نیست و دچار گیر و گرفتاری و فشار روانی هستیم، افسرده و غمناک یا بی قرار و مضطرب و پر از ترس، بدبینی و  وسواس و احساس اجبار، گیر افتادگی و شرمندگی هستیم، باید محکم و استوار، مشکلمان را بپذیریم و به طور جدی با آن مواجه شویم و برای درمان آن، اقدامات لازم را به عمل آوریم!

در فرهنگ عمومی کشورهایی که قضاوت بدون مستند در باره دیگران، نامگذاری و برچسب منفی زدن، عیب جویی، سرزنشگری، توهین و تمسخر، رایج است، افراد از مراجعه به روانشناس، روانپزشک و متخصص مشاوره، می ترسند و گرفتاری های روحی و روانی خود را پنهان می سازند!!!

یقین داشته باشید که نفی، انکار، فرار از مواجهه با مشکل، نادیده گرفتن، پنهان ساختن، امروز و فردا کردن، عادی شمردن مشکل و ... هیچ کدام، مشکل شما را حل نمی کند؛ تنها راه دیدن، پذیرفتن، مراجعه به متخصصان و تلاش برای جبران آسیب دیدگی هاست! 

بهداشت روانی و سلامت روحی خود را جدی بگیریم و مشکلات و آسیب هایش را عادی نشماریم!!! نادیده نگیریم و با نفی و انکار، از آن فرار نکنیم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.