سلام بر خوبان همراهم! امیدوارو آرزومندم هر روزتان بهتر از دیروزتان باشد!
عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، باعت می شود بیشتر انسان ها، در دوران کودکی، کم و بیش، آسیب ببینند!!! بدون شک من و شما نیز استثنا نیستیم و آسیب دیده ایم! تشخیص آن کار مشکلی نیست!!
اولا: از شناخت عمیق تر خود و مواجه شدن با گیر و گرفتاری های عاطفی و روحی خود نهراسید!
ثانیا: اگر افسرده و بی حوصله هستید، اگر استرس و اضطراب دارید، اگر به ترس و هراس، غم و غصه، خشم و غصبانیت،پرخاش و خشونت، زودرنجی، انتظار و توقع، چسبندگی، طلبکاری و بدهکاری عاطفی، احساس حقارت و کوچکی، پوچی و بی ارزشی، گنهکاری و بدی، منفی نگری و نومیدی، سر در گمی و سرگردانی، دچار شده اید، بدانید شما نیز آسیب دیده اید!
نترسید! وحشت نکنید! انکار نکنید! به خود انگ و برچسب نزنید! خود را بیمار روانی نخوانید و به لیست بیماری های توهمی خود نیفرایید! بدانید شما آسیب دیده اید؛ فقط همین! آن هم آسیبی که قطعا قابل درمان است! آسیبی که تقریبا عمومی است و دیگران هم کم و بیش همین گرفتاری ها را دارند! فقط آن را بپذیرد و به دنبال چاره باشید! نگویید؛ ای بابا! اینها عادی و معمولی است و چون همه دارند، طبیعی است! اصلا دنیا همین جوری است! چاره ای ندارد!
وقتی بالغ می شویم و خودمان، مدیریت و جود خود را در دست می گیریم و مقداری از مدیریت اقتدار گرایانه و جاهلانه دیگران، فاصله می گیریم و از فشارها، تحمیل ها، اجبارها، ناسزاها، تحقیر ها، تمسخرها، محروم سازی ها، ضرب و شتم های ظالمانه اعضای خانواده، معلمان، همکااسی ها، دوستان،همکاران، رفیقان و رقیبان ، ،خلاص می گردیم، فرصت خوبی برای التیام و درمان مشکلات عاطفی ما پدید می آید که باید غنیمت بشماریم!
در این فرصت مبارک، ما موظف هستیم و مسئولیت داریم؛ بلکه نها وظیفه اصلی و اصیل ما آن است که آسیب های گذشته را التیام بخشیم و کمبودهای پیشین را جبران کنیم و دردهای مزمن ناشی از آن را درمان نماییم! ما نباید عمر باقی مانده خویش را با ترس و هراس، غم و غصه، خشم و عصبانیت، احساس حقارت و تنهایی، اخساس گناه و نومیدی و با حساسیت و وسواس. خودآزاری و روان رنجوری سپری کنیم!
پس باید چشمان درون نگر و باطن بین خو د را بگشاییم و اوضاع و احوال خود را زیر نظر بگیریم و برای اطلاع از گیر و گرفتاری های روانی خود، مدتی افکار، حالات، احساسات و دیگر امور خود را بنویسیم و یادداشت کنیم تا بتوانیم کمی از حال خود با خبر شویم!! (در این زمینه، کتاب خودنگاشت، کمک خوبی برای شما خواهد بود)
سپس رها شدن از وضعیت نامطلوب را در دستور کار خود قرار دهیم و با جدیت دنبال کنیم! مطنئن باشیدبا چشم بر هم گذاشتن، نادیده گرفتن، انکار کردن، پنهان ساحتن، مهل نگذاشتن، وقت گذرانی، انروز و فردا نکردن، هیچ یک از آسیب های روانی، خود به خود و بدون درمان، خوب نخواهد شد؛ بلکه به طور مستمر، تثبیت، نهادینه و عمیق تر و گسترده تر می شود و به صورت فزاینده، افزایش می یابد!!
با کمال تاسف، ما از مواجه شدن با آسیب دیدگی های خود فرار می کنیم و حاضر نیستیم بپذیریم که آسیب دیده ایم و نیاز داریم به م به روانشناس، روان درمانگر و روانپزشک مرلجعه کنیم و از آنها کمک و مشاوره، بگیریم د درمان شویم!
ما می ترسیم به ما انگ، لقب و برچسب " روانی "، "دیوانه"، " شخصیت عصبی"، بیمار روحی"،" روان پریش"، و . بزنند و با چشم حقارت و منفی به ما بنگرند و ما را مسخره و طردمان کنند!
بسیاری از افراد به همین دلیل، از پذیرش آسیب دیدگی خود، فرار می کنند و عمری با سختی، درد و رنج فشارهای روانی درونی زندگی نی کنند؛ دردی که هنیشه با آنان همراه است!!
حتی اگر این فرهنگ غلط در محیط زندگی شما حاکم است و نمی توانید به دیگران بگویید که آسیب دیده اید چون کمکتان که نمی کنند هیچ بلکه تازه آن را به عنوان نقطه ضعف و آتو در دست می گیرند و تو سرتان می زنند، لازم نیست فریاد بزنید و به همه اطلاع بدهید ولی حتما خودتان به یک متخصص حاذق مراجعه کنید و حل مشکلات تان را در اولویت قرار دهید. موفق باشید