ریشه و منشا همه درگیری ها و دعواهای خانوادگی و اجتماعی، درگیری های درونی ما آدمیان است؛ تا ما با خود، درگیر نباشیم، این قدر سریع و به راحتی با افراد دیگر، درگیر نمی شویم! این که نمی توانیم دیگران را و تفاوت های آنها با خودمان را بپذیریم، نشانه روشنی برای آن است که ما بخش هایی از خودمان را نپذیرفته و با آن درگیر هستیم! ولی چه بسا، درگیری های درونی با خود را از خودمان، پنهان می کنیم و آن را فرافکنی نموده، به درگیری با دیگران تبدیل می کنیم!
نخستین عامل درگیری های درونی، منش و شخصیت ماست که سالم و ایمن؛ شکل نگرفته است؛ با کمال تاسف، به دلیل آشنا نبودن والدین و مرییان، با تعلیم و تربیت درست و در نتیجه به علت تعلیم و تربیت غلط در خانواده و مدرسه و اجتماع، دچار منش و شخصیتی گرفتار و پر از تعارض و جنگ و آشفتگی درونی شده ایم! در این زمینه، چاره ای جز شناخت دقیق منش و شخصیت خود و آسیب های آن و اقدام و پی گیری جدی برای اصلاح، درمان و تغییر آن به کمک آگاهان و متخصصان، وجود ندارد!
زمینه و عامل دیگر جنگ و تعارص درونی، عدم آگاهی و عدم مدیریت و هماهنگ سازی درون خودمان توسط ما است! ما فقط با آگاهی از خویشتن و هماهنگ ساختن ساحت های شش گانه خود، می توانیم به صلح درون دست یابیم؛ به عنوان مثال، اگر شما هدف و خواسته ای را انتخاب کنید که با باورهایتان، ناسازگار باشد، قطعا در درون خود، به جنگ و درگیری فرسایشی دچار می شوید اگر چه آن را از خودتان پنهان کنید!! شما باید با دقت، ابعاد سه گانه و ساحت های شش گانه خود را هماهنگ و یک جهت کنید! هیچ راه دیگری وجود ندارد!
در مباحث گذشته، روشن شد که انسان موجودی سه بعدی شامل 1. جسم، 2. روان و 3. روح قدسی است و دارای شش ساحت وجودی، مشتمل بر 1. باورها و افکار، 2. احساسات و عواطف، 3. اهداف و خواسته ها، 4 سخن و گفتار، 5. اعمال و رفتار و 6. ارتباطات می باشد. باید همه این ابعاد را با یکدیگر، هماهنگ و یک جهت سازیم تا به صلح درون دست یابیم؛ هر چه این غرفه های درونی با هم هماهنگ تر باشند، ما از آرامش و استواری و احساس خشنودی بیشتری بهره مند می شویم! ان شاء الله.