داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس چهل و پنجم: محدودیت های خود را بپذیرید؛ از قهرمان بازی و متخصص نمایی در همه زمینه ها، دست بردارید!

سلام بر شما! سلام بر همه خوانندگان این نوشتار!

انسان از نظر جسمی، قوه و نیروی روانی و ابعاد معنوی و روحی، محدودیت دارد؛ اما از نظر ذهنی و احساسی، بلند پروازی هایی دارد که مانع از پذیرش این واقعیت روشن می شود. او از خود توقع و انتظاراتی دارد که فقط در عالم خیال و توهم، قابل انجام است اما در عالم واقعیت، امکان پذیر نیست؛ ولی چون او با واقعیت سر و کاری ندارد، وقتی اوضاع و احوال را می بیند، مایوس می شود و از خود و همه اطراف ناراحت است. اعتماد و حرمت نفس خود را از دست می دهد و ..... 

باید بدانیم که ما انسان هستیم و انسان، حدی دارد؛ پس باید محدودیتهای بشری خود را از اول بپذیریم تا به غم و غصه و افسوس دچار نشویم. ما باید بدانیم که محدوده اختیارات ما تا کجاست؟ ما باید بدانیم که دایره قدرت و حاکمیت ما، ابعاد درونی خودمان است و ما هیچ سلطه ای بر افراد دیگر نداریم! اختیار همسر و فرزند ما، به دست خود آنان است نه در اختیار ما! ما باید بدانیم و توجه داشته باشیم که جهان و اوضاع و احوال آن، برای فقط ما، طبق سفارش و بر اساس میل و آرزوی ما، ساخته نشده است. ما باید بدانیم که هر کدام از ما، از نظر هیکل، قدرت بدنی و توان جسمی، ویژگی خاصی داریم و نباید خود را با دیگران و حتی نزدیکان خود، مقایسه کنیم و گر نه به کاهش اعتماد و عزت نفس، مبتلا می شویم و ناراحت و معترض می گردیم!! یا کارهایی را برای چشم و هم چشمی، در پیش می گیریم که بالاتر از توان ماست و ما را آزار می دهد! ما باید بدانیم که توان یاد گیری، حفظ، ضریی هوشی و دیگر امور ذهنی ما با دیگران، متفاوت است! آری باید حد و محدودیت های بشری و واقعی ویژه و مخصوص خود را بپذیریم!

افزون بر آن، ما باید بدانیم در همه امور، از دانش و اطلاعات لازم برخوردار نیستیم! و اصلا ممکن نیست در همه زمینه ها، متخصص باشیم و اطلاعات کامل و کافی کسب کرده باشیم! پس در همه مسایل، اظهار نظر نکنیم و جاهلانه بر رای و نظر خود، اصرار نورزیم و با کمال تواضع، به دانشمندان و آگاهان آن موضوع، مراجعه و سخنانشان را ارج بنهیم! نگوییم: آنها نمی فهمند!! اگر براستی چنین باشد که متخصصان و پژوهشگران آن رشته نمی فهمند، ما که از آن موضوع، هیچ اطلاعی نداریم، در مورد آن موضوع، تحصیلی نکرده و درسی نخوانده ایم و کتابی مطالعه نکرده ایم که بیشتر و نزدیکتر به نفهمیدن آن موضوع هستیم! چرا فکر می کنیم ما درس ناخوانده، بلد هستیم و دیگران، درس خوانده، نابلد هستند؟؟!!!

از قهرمان بازی های جاهلانه دست برداریم. متواضع شویم و در هر زمینه، اظهار نظر نکنیم! از گفتن "نمی دانم" و "نمی توانم"، خجالت، نکشیم؛ مگر بنا است ما از همه دانش ها، سر در بیاوریم و همه کار هایی را که دیگران انجام می دهند، انجام بدهیم! 

باور کنیم که هر یک از ما، ویژگی و محدودیت هایی واقعی داریم که باید آنها را بپذیریم؛ ولی باید مراقب باشیم از این طرف هم نیفتیم و از علوم بدیهی و دانش های ممکن و توان و قدرت خود نیز غفلت نکنیم و به انکار و تلقین های منفی دیگران، توجه نکنیم! در این زمینه واقع گرا باشیم! 

نکته قابل دقت آن است که خودمان را گول نزنیم و فریب ندهیم و فکر نکنیم که با خواندن یک یا چند کتاب یا جستجو در اینترنت و دیدن چند مقاله و گزارش در آن زمینه، دانا و متخصص شده و آگاه هستیم! با اطلاعات اندک، به توهم "زیاد دانستن" دچار نشویم و از آن مهمتر، اولین مطلبی را که در زمینه ای می شنویم یا می خوانیم، آخرین، بهترین و صحیح ترین مطلب، نپنداریم!! "اولین ها" همواره فریبنده اند به ویژه آنچه در کودکی به ما آموخته اند، مبادا آن مطالب، ما را از مواجهه و پذیرش مطالب درست بعدی، باز دارد! مواظب باشید!

در هر صورت، قهرمان بازی، اظهار نظر کردن در همه زمینه ها، نسبت دادن نفهمی به متخصصان رشته های علمی و قیافه متخصص گرفتن در همه زمینه ها، شما را بزرگ، مهم، ارزشمند و  در واقع دانشمند نمی کند؛ بلکه چون نشانه غرور جاهلانه و خودشیفتگی های منفی و بازتاب معکوس حقارت درونی است، از قدر و منزلت شما نزد دیگران می کاهد و بالاخره مشت شما را وا می کند! ولی گفتن "نمی دانم" یا "در این زمینه اطلاعاتی ندارم" همچنین گفتن "بلد نیستم و نمی توانم این کار را انجام دهم" از بزرگی و شکوه شما نمی کاهد؛ بلکه نشانه عظمت، بزرگی، اخلاقی بودن، تواضع، فروتنی و نیک بودن شما است و شما را از فرو افتادن به خطا، گرفتاری، گناه و دردسرهای بزرگ نجات می دهد!!

به عنوان نمونه پزشکی که بیماری را تشخیص نداده، اگر اعلام کند بیماری شما را نفهمیدم، به متخصص آن مراجعه کن، بهتر است یا نسخه ای بر اساس حدس و گمان بی اساس بنویسد و بیمار را گرفتارتر سازد و بعد به شکایت مریض در مراجع قانونی دچار شود و در نزد خداوند نیز گناه کار و مستحق عذاب باشد؟! 

عزیزان! بیایید نسخه نویسی برای همه امور، در همه زمینه ها، برای خود و دیگران را تعطیل کنیم تا از این همه گرفتاری که بر اثر جهل و غرور، نصیب مان شده، نجات یابیم! ما آگاه،دانشمند و متخصص بلکه فوق تخصص همه رشته های علمی نیستیم!!!