از مطالب گذشته روشن شد که با بیداری از غفلت خودبیگانگی، زندگی اصلی و واقعی انسان، آغاز و با آگاهی مداوم از خود، ادامه می یابد. آنگاه نوبت به انتخاب های آگاهانه و بر عهده گرفتن مسئولیت همه انتخاب های خویشتن است.
رکن چهارم زندگی اصیل، رها سازی خود از گذشته و آینده و زندگی در زمان حال است.
کودک انسانی، افزون بر به ارث بردن ژنتیک و امور جسمانی، به وسیله تعلیم و تربیت درست و غلط خانوادگی، به صورتی در می آید که گویا ذهن، احساس و خواسته و آرزوهایش را هم از والدین به ارث برده است و خودش در این امور کاره ای نیست!!!!! او از ابتدای دوران رشد ذهنی خود، با اموری که مواجه می شود، تفسیر و تحلیل آن را از والدین می آموزد و پایه و اساس احساسات و هیجاناتش نیز در خانواده، بنیان گذاری می گردد و آرزوهایش نیز با تلقین و تکرار و تشویق و تهدید بزرگترها، شکل می گیرد! به تدریج افکاری با تکرار به او تلقین می شود و تجربیات شیرین و تلخش، ذخیره و تثبیت می گردد و پایه همه امور او می شود و کم کم به اسارت گذشته در می آید و و همچون رباتی برنامه ریزی شده، زندگی می کند!! او همچنین گاه به آینده مبهم و نگران کننده ای می اندیشد که اغلب اتفاق نمی افتد!!! و لذا موجودی است که با واقعیت ها تماس ندارد! یا تحت تاثیر و در گذشته خود سیر می کند و یا در فکر و دغدغه آینده معدوم!
همه ما می دانیم که زندگی واقعی، هر لحظه، آن هم فقط در زمان حال، صورت می پذیرد و گذشته واقعا درگذشته و مرده است و حوادثش نیز در قبرستان تاریخ، مدفون شده است و نمی توان هیچ تغییر و تصرفی در آن کرد! آینده نیز هنوز وجود ندارد و هستی نیافته است؛ اکنون، آینده ای وجود ندارد و نیست!! تنها زمان و فرصت واقعی که وجود دارد و در اختیار ماست، زمان حال است!! حالا اگر کسی زمان حال خود را صرف گذشته کند و یا در زمان حال، نگران آینده باشد، زمان واقعی و فرصت کنونی خود را با پرداختن به گذشته مرده و آینده نیست و نیامده، تباه کرده و از بین می برد!! و متاسفانه اغلب مردم چنین می کنند!!!!
اکنون باید زمان حال را غنیمت شمرد و آن را صرف امور واقعی خود نمود. با آگاهی مداوم از خود کم کم از ارسات گذشته، رها می شوید و به غلط بودن خیلی از عادت هایتان، پی می برید؛ از این پس، فقط زندگی در زمان حال را تجربه و تمرین کنید خود را از گذشته ای که درگذشته و آینده ای که نیامده، رها سازید.
البته توجه به گذشته، فقط برای عبرت آموزی و جبران و توبه از خطاها و عنایت به آینده، فقط به منظور دیدن مقصد و نتیجه عملکرد خود، کاری پسندیده است! ولی نه به صورتی مداوم و زمان و جایگاهی برای اسارت، غم و غصه، حسرت، افسوس، دغدغه، اضطراب و نگرانی!!!!
زندگی در زمان حال، به شما و زندگیتان، شور و نشاطی شگفت می بخشد و شما را از خیلی از گرفتاری ها نجات می دهد؛ زیرا تنها زندگی واقعی است و لذا به ما سفارش شده، آن را قدر بدانیم و غنیمت بشماریم!! موفق و سرافراز و سربلند باشید!!
در درس گذشته فهمیدیم که خداوند متعال، همه عرصه های زندگی اصلی و جاودانه ما را در اختیار خود ما قرار داده است و انتخاب و برگزیدن باور، احساس و ....، بر عهده ما و اساسا کار و زندگی ماست.
رکن سوم زندگی درونی، بر عهده گرفتن مسئولیت همه انتخاب های خودمان است؛ هر انتخاب ما در هر زمینه ای که باشد، دارای لوازم و آثار و پیامدهایی است که ما باید با دقت به آن توجه کنیم؛ ولی در بسیاری از موارد یا به آن آگاهی و یا توجه نداریم!!
هر کاری را که انتخاب می کنیم، حداقل لازمه اش آن است که از انجام کارهای دیگر باز می مانیم؛ پس در انتخاب هر کار، باید آن قدر دقت کنید که بعدا حسرت نخورید که چرا این کار را برگزیدم و چرا آن کارهای دیگر را انتخاب نکرده ام؟
نکته دیگر آن است که لوازم و آثار اعمال و گفتار و رفتار ما، گاه افزون بر زندگی خودمان، متوجه دیگران نیز می شود و موجب رنج و خسارت به آنان می گردد؛ برابر اصل مسئولیت پذیری، هیچ گاه نمی توان نتایج و آثار منفی انتخاب های خود را بر گردن دیگران افکند و هرگز نمی توان فرافکنی نمود که فرار از مسئولیت های خود است. بنابر این اگر کسی به شما پیشنهادی کرد و یا حتی شما را به کاری دعوت کرد و شما قبول کردید و انجام دادید و دچار مشکل شدید، تقصیر را به گردن او نیفکنید؛ بلکه مسئولیت خود را در عدم دقت و بررسی لازم، قبول و انجام آن عمل مشکل آفرین بپذیرید!
جالب آن است که روز قیامت نیز شیطان دعوت کننده به بدی ها، همه مسئولیت را متوجه خود انسان می نماید و می گوید: من فقط شما را دعوت کردم؛ شما چرا پذیرفتید و انجام دادید!
اگر در زندگی کنونی خود، دچار اشکال هستیم، گاه شاید در بند پیامد انتخاب های گذشته خود هستیم که باید به ناچار آن را بر عهده گرفته، تحمل کنیم.
حقیقت دیگر آن است که ما مسئول خوشحالی و ناراحتی خودمان هستیم؛ هیچ کس موظف نیست و نمی تواند ما را خوشحال کند و نباید منتطر آن باشییم تا مطابق رای و سلیقه ما عمل کند تا ما خوشحال شویم!!!!! هر کس مسئول امور خودش است و بس! پس باید این مسئولیت را خودمان بر عهده گرفته و به انجام رسانیم!
تا مسئولیت زندگی خود را نپذیرید، زندگی حقیقی و واقعی شما شکل نمی گیرد و شما دائما دستخوش حوادث و عمللکرد افراد و منتظر دیگران هستید!!
آگاهانه انتخاب کنید و مسئولیت انتخاب های خود را بپذیرید و آثار و پیامد آن را به ناچار تحمل کنید! از تجربه ها استفاده کنید. موفق باشید!
در زندگی اصلی انسان، شش عرصه و ساحت، وجود دارد که خداوند متعال این شش عرصه را تنها در اختیار خود آدمی قرار داده است و انتخاب و مدیریت آن را فقط و فقط به خود ما واگذار کرده است و هیچ کس دیگر را شریک یا تاثیر گذار بر آن امور مگر با اجازه خودمان، قرار نداده است. این شش عرصه عبارتند از:
1. عرصه عقاید، باورها، افکار، ذهن و آموخته ها.
2. عرصه احساسات، هیجانات و عواطف.
3. عرصه اهداف، خواسته ها، اراده ها و تصمیم ها.
4.عرصه سخن و گفتار و کلام.
5. عرصه اعمال و رفتار و کردار.
6. عرصه ارتباطات یا روابط.
در عرصه های شش گانه فوق، ما باید آگاهانه، انتخاب درستی داشته باشیم؛ یعنی باورها و افکار ما، احساساتی همچون خوشحالی و ناراحتی، ترس یا احساس امنیت، هدف گذاری و تصمیم گیری و دیگر امورمان چون در اختیار ماست و خودمان آن را انتخاب و مدیریت می کنیم، باید بر آنها اشراف داشته باشیم و نباید آنها را به دیگران نسبت دهیم!!
باید بدانیم هیچ کس دیگری نمی تواند به شما ایمان ببخشد و یا شما را گمراه کند، هرگز این سخن درست نیست که فلانی مرا ناراحت یا خوشحال کرد؛ زیرا آنها نمی توانند چنین بکنند!! آنها فقط کاری کرده اند که مطابق پسند شما بوده و یا نبوده است و شما تصمیم نانوشته ای دارید که با آن خوشحال و ناراحت شوید!! اکنون این فکر و تصمیم را عوض کنید؛ اولا بدانید انسان های دیگر متفاوتند و سلیقه های گوناگونی دارند و تصمیم بگیرید خودتان خوشحالی و ناراحتی خود را آگاهانه برگزینید؛ خیلی زود در می یابید که هیچ کس نمی تواند خوشحالی و ناراحتی را برای شما ایجاد و یا به شما تحمیل کند!
سخن، عمل و ارتباطات خود را نیز هم همین طور در اختیار خودتان بگیرید؛ پس هرگز نگویید مجبور شدم ناسزا بگویم یا دعوا کنم و خشونت بورزم و .. .
از این لحظه تصمیم بگیرید، در همه امور خود، خودتان، کارهایتان را با آگاهی و دقت انتخاب کنید و هر لحظه امور درونی و بیرونی خود را خودتان مدیریت کنید. هیچ کس، آری هیچ کس، نباید بتواند با انجام کاری یا گفتن سخنی، شما را به هم بریزد و مجبور به واکنشی نامطلوب کند! می دانم اولش سخت است که خودتان، اختیاردار خود باشید!!!!!!ولی تمرین کنید تا کم کم اختیاردار زندگی خود شوید و از تاثیر گذاری دیگران در زندگی خودتان بکاهید. کم کم احساس خشنودی، رضایت و خوشبختی خواهید کرد. ان شاء الله.
رکن نخست و اولین گام زندگی حقیقی و اصلی انسان، بیداری است؛ بیداری از همه غفلت ها و بیداری در برابر عادی شمردن زندگی پر از غم و ترس و خشم و رنج کنونی است. همه ما با تمام وجود می فهمیم که این زندگی پر از دلهره و استرس، سرشار از خشم و رنج، زیبنده ما نیست و با وجود ما ناسازگار است!
باید بیدارشویم و زندگی اجتماعی بیرونی را همان زندگی درونی، واقعی و همیشگی خود نپنداریم! نمودهای بیرونی خود را به جای بودن های درونی ننشانیم! این قدر به خاطر ظهور بیرونی ناپایدار، از عمر خود مایه نگذاریم و از جسم و جان و روح الهی خود، بیگاری نکشیم! و با غم و ترس و خشم و دغدغه های بیهوده، به خود آسیب نزنیم!
هر وقت فهمیدیم که بیگاری کشیدن از خود، غم و حسرت خوردن، خود نبودن، فیلم بازی کردن برای اثبات خود و جلب نظر دیگران و پوشاندن ضعف هایمان، بس است و ادامه دادن این وضعیت توهمی در زندگی، صحیح نیست، اندکی از خواب غفلت بیدار شده ایم! هر وقت از این همه ترس، اضطراب، نفرت، بدگویی، بدخوری و ... خسته شدیم و به طور جدی اراده کردیم که دیگر آن وضعیت نامطلوب را ادامه ندهیم، بیدار شده ایم!
پس از بیداری، نوبت در پیش گرفتن زندگی آگاهانه است؛ هر گاه که از فرو غلطیدن در کام زندگی اجتماعی بیرونی و برای دیگران زندگی کردن، دست برداشتید، لازم است زندگی درونی آگاهانه ای را در پیش بگیرید؛ یعنی همه امور درونی خود را؛ از فکرهایتان گرفته تا احساسات و عواطف گوناگون، خواسته ها و تصمیمات خویش را زیر نظر بگیرید و ریشه هر یک از آنها را پیدا کنید و دریابید که چرا این فکر یا احساس یا هدف و تصمیم را پیدا کرده اید؟ چرا این گونه غذا می خورید؟ و این گونه حرف می زنید؟ چرا خوش یا بدبین هستید؟ همه کارهایمان باید از حالت اتوماتیک در بیاید و ما دیگر همچون ربات های آدم نما نباشیم که عادتها، تلقین ها و آموزش های احتمالا غلط گذشته، ما را مدیریت کنند؛ از این پس لازم است هر امر درونی و بیرونی ما، آگاهانه و با دقت و ریشه یابی صورت بپذیرد! خداوند بزرگ را می خوانم که در این گام سخت، ما را موفق نماید.
عزیزان همراه! سلام علیکم! از همراهی شما متشکرم! امیدوارم سرشار از شور و نشاط زندگی باشید!
با عنایت به مباحث گذشته، اگر تصمیم گرفته اید که حیات واقعی و اصلی خودتان را، زندگی کنید، اگر اراده کرده اید که حیات جاودانه خود را خودتان رقم بزنید، اگر می خواهید زندگی شما در اختیار خودتان قرار گیرد و خودتان، داستان زندگی خویش را بنویسید و خودتان نقش "قهرمان اول" زندگی خود را ایفا کنید، باید بدانید که: زندگی حقیقی و واقعی انسان، دارای چهار رکن است:
1. بیداری و آگاهی
2. انتخاب و اختیار آگاهانه همه امور مربوط به خود
3. بر عهده گرفتن مسئولیت همه انتخاب ها و تصمیمات گذشته و اکنون خود
4. زندگی در زمان حال و رهاسازی خود از اسارت غم و حسرت های گذشته و نگرانی های آینده.
در درس های بعد به توضیح این ارکان چهارگانه می پردازیم. ان شاء الله.