سلام بر شما خوبان و نیکان!
از درس های گذشته این نکته به دست آمد که کودک انسانی به صورت "عالی جناب کودک " و با نوعی خودشیفتگی مثبت قدم به جهان می گذارد و به خود بودنش مباهات می کند! و روشن شد که تمام گیر و گرفتاری های کنونی ما ریشه در دوران کودکی ما دارد!
با کمال تاسف، شرمنده ساختن، سرزنش کردن، تنبیه نمودن، محروم ساختن، مشروط کردن محبت و ..... باعث می شود کودک انسانی از دو سالگی به بعد، نظر، احساس، خواسته و سخن خود را ابراز نکند و برای دریافت محبت و سالم ماندن از تنبیه و محروم سازی، نفاق و دورویی، پیشه کند و کم کم آن را در درون خود، تثبیت کند.
اکنون که راز خجالت کشیدن و خودسانسوری خویش را فهمیده ایم، باید با شهامت ، ابراز وجود را تمرین کنیم؛ خودمان باشیم و رای و احساس و خواسته و سخن خود را به نرمی و مستدل بیان کنیم!
از مخالفت، تمسخر، نقد و .... دیگران نهراسیم؛ ترسیدن از بقایا و یادگارهایدوران کودکی ما است و ما اکنون بزرگ شده ایم!
می دانم نترسیدن و خود بودن و ابراز وجود، برای ما سخت است ولی به سرعت با انجام دادن و تکرار کردن،؛آسان می گردد.
بکوشید با خود و دیگران ، صادق باشید! و از نفاق، دورویی و چند چهره داشتن، کناره بگیرید و خودتان را سانسور نکنید!
البته لازم نیست تمام اسرار خود را برای دیگران بیان کنید، بلکه مقصود آن است که با افزایش شهامت خود، هر جا که لازم و مصلحت است، ابراز وجود کنید!
از این که رای و احساس و خواسته ای مخالف و متفاوت از دیگران دارید مهراشید و خجالت نکشید!
سلام بر شما عزیزان و دانش پژوهان خودشناسی!
سخن و گفتار آدمی، نخست توسط خود انسان، شنیده می شود. از سوی دیگر، سخنی که تکرار شود، توسط ناخودآگاه انسان، تثبیت و به نگرش و منش انسان تبدیل می گردد.
بدین رو باید مراقب سخن و گفتار خود باشید تا مطالبی که به زبان می آورید، زهرآگین و تخریب کننده نباشد. اگر به نق زدن، متلک گفتن، شکوه و گلایه، عادت کرده اید، بی درنگ آنها را متوقف کنید! و تلاش کنید این عادت را به طور کلی و همیشگی از خود دور سازید.
نکته اساسی این است که روش نق زدن و تیکه پرانی به دیگران برای شما، فایده ای در بر ندارد و .هیچ گاه شما را به مقصودتان نمی رساند و اگر موقتا هم کسی ترتیب اثر داد، در دلش از شما دور می شود و متنفر می گردد.
بعلاوه نق زدن اگر چه ظاهرا نسبت به دیگران یا اوضاع و احوال دنیا است و حتی اگر شوخی و مزه پرانی است ولی برای شما و زندگیتان، آثار بدی خواهد داشت؛ زیرا این نق ها، گلایه و کنایه ها بر اثر تکرار در فکر و احساس شما جا خوش می کند و به باور و احساس شما تبدیل می شود؛ شما قدرت تلقین نمودن و آمادگی خود برای تلقین پذیری از خودتان را دست کم نگیرید!! اگر این روش را ادامه دهید، بعد از مدتی ناخودآگاه و بدون آن که متوجه باشید، جهان و افراد را تیره و تار می بینید!!
پژوهش ها نشانگر آن است که هر سخن منفی شما شانزده برابر بیشتر از سخن منفی دیگران در شما تاثیر بد دارد و تخریب کننده قدرت درونی شماست!!
سلام بر شما همراهان عزیز کاروان خودآگاهی!
وجود و هستی آدمی، نعمتی بزرگ و عطایی رایگان است که از سوی آفریدگار جهان به ما ارزانی شده است و زندگی انسان در این دنیا، تنها فرصتی است که در اختیار ما قرار گرفته است. نکته مهم آن است که بدانیم که این وجود و زندگی، برای رنج بردن، به ما داده نشده است!!
برابر تصریح قرآن کریم، زندگی زیبنده انسان، زندگی ایمن، بدون اضطراب و استرس و خالی از غم و غصه، حسرت و افسردگی است.(بقره، 38)
بدین رو باید تلاش کرد که از وجود و هستی خود در این جهان لذت ببریم و در مورد هر چه در اختیار ما قرار گرفته است، پذیرشگر، مایل، مشتاق و سپاسگزار باشیم!
هرگز با حسرت و آه و با غم و غصه، از قیافه، نژاد، کشور محل زندگی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود یاد نکنیم، ولی اگر خواهان زیبایی بیشتر و اوضاع و احوال بهتری هستیم، برای به دست آوردن آن برنامه ریزی و تلاش کنیم!
نکته بسیار مهم و اساسی این است که بدانیم لذت بردن از داشته ها یا رنج بردن از آنها، غم و غصه خوردن از نداشته ها یا چشم ندوختن به آنها ولی تلاش برای دستیابی به آنها، انتخاب خود ماست و به وسیله ذهن و احساسات و اراده ما، صورت می پذیرد و کاملا در اختیار خود ماست؛ هیچ قیافه و اوضاع و احوالی، رنج آور و غصه برانگیز نیست! تحلیل و تفسیر و برداشت ما از آنها و مقایسه وضع موجود با وضع مطلوبی که در ذهن ساخته و پرداخته ایم، موجب رنج و غم و غصه ما است! نگرش، تفسیر و برداشت خود را تغییر دهید و از مطلوب های خیالی، پنداری و غیر واقعی خود، دست بردارید، همه رنج ها و غصه هایتان از ریشه کنده می شود و پایان می پذیرد.
از هم اینک پذیرفتن، لذت بردن، شاکر و سپاسگزار بودن در مورد همه امور موجود خود را انتخاب کنید و تلاش بیهوده برای تحمیل نگرش و میل و خواسته خود بر نظام جهان و دیگر انسان ها و تغییر اوضاع و احوال جهان و شخصیت و منش انسانها، دست برداریم؛ تا رنج بردن بیهوده پایان پذیرد!
سلام و درود بی پایان بر شما دانش پژوهان نیک اندیش!
خداوند متعال، انسان را با اندیشه و احساس خود پذیری، خود دوستی بلکه با نوعی خودشیفتگی مثبت کودکانه، می آفریند و انسان با این سرمایه بسیار مهم پا به عرصه وجود می گذارد.
متاسفانه در فرهنگ هایی که دیگران را زیر نظر گرفتن، تجسس نمودن و پرسیدن از حریم خصوصی، فضولی و دخالت در امور دیگران تحت عنوان نصحیت و راهنمایی، انتقادهای تند و نابجا کردن، ایراد گرفتن، اعتراض، انکار و داد و بیداد راه انداختن، بازجویی و بازخواست کردن، چرا چرا پرسیدن، مقصر و گناهکار دانستن، توقع و انتظار فراوان داشتن و بدهکار پنداشتن دیگران، رواج دارد، انسان کم کم با خود درگیر شدن و گریبان خود را گرفتن و با خود جنگیدن را می آموزد و آن را در درون خودش، دائمی و تثبیت می کند و خود، اسباب رنجش و نارضایی خود را فراهم می آورد.
چنین انسانی، دائما به خود ایراد می گیرد، از خودش بازخواست می کند و خود را مقصر، گنهکار و بدهکار می بیند!!! او زندگی را بی جهت بر خود تلخ و جهان را بر خود تنگ می کند! و خشم های درون خویش را به سوی خودش، متوجه می سازد. گریبان خود را گرفته، همواره با خود درگیر است و هیچ گاه و در هیچ کاری از خودش، راضی نمی شود!! راستی شما که دوست ندارید کسی به شما گیر دهد، سرزنش کند، نارلضی باشد و ......پس چرا خودتان نسبت به خود، همه این کارها را انجام می دهید؟ چرا به خود گیر می دهید، سرزنش می کنید و ناراضی هستید؟
با کمال تاسف، برخی این نوع کارهای ناپسند و غلط را، نیک، خوب و دینی می پندارند و اسم آن را مراقبت، نظارت و محاسبه نفس می گذارند!! آنان توجه ندارند که این نوع اقدامات، هیچ ربطی به نظارت و محاسبه نفس ندارد و با آن متفاوت و از آن، کاملا جداست.
به اعماق درون خویش سفر کنید؛ خود را مطالعه کنید نه محاکمه! شعله های خشم معطوف به خود را خاموش سازید و گریبان خود را رها کنید. امام علی(ع) استاد بزرگ روانشناسی و خودسازی چه زیبا می فرماید:
"چرا همان گونه که به دیگران، رحم می کنی، به خود رحم نمی کنی؟ تو که هرگاه فردی را در آفتاب سوزان ببینی، بر او سایه می افکنی و هر گاه بیماری را بنگری که از شدت بیماری، ناتوان شده، از سر دلسوزی بر او می گریی، پس چه چیز تو را نسبت به بیماری خویش، چنین شکیبا ساخته و بر مصائب خودت، صبور نموده است و تو را از گریه بر خود بازداشته و تسلی داده است؟" (نهج البلاغه، خطبه 219)
بیایید از جنگ با خویشتن دست بکشیم و گریبان خود را رها سازیم و دایما به خود گیر ندهیم و خشم خود را معطوف به درون خود نسازیم همان گونه و در هر موردی که دیگران را می بخشیم، خود را نیز ببخشاییم!
البته برای تعالی، لازم است بدون معطوف ساختن خشم بر خویش و بدون جنگ و ایراد گرفتن به خود، بر افکار و گفتار و رفتار خود، نظارت کنیم و از خویش مراقبت نماییم! ولی مواظب باشیم که در امر نظارت بر خود، با پیچاندن، مخفی و پنهان کردن واقعیت از خود، تحریف، بزرگ و کوچک نمایی، زشت و زیبا سازی امور، خود را فریب ندهیم!
عزیزان من! همسفران کاروان خودآگاهی و خودسازی! سلام و درود بر شما! امیدوارم هر روز بهتر و نیکوتر شده باشید.
هر انسان، موجودی منحصر به فرد، یگانه، بی نظیر و بدون مثل و بی همانند است و با نزدیکترین فرد نسبت به خودش، اگر چه در برخی از امور، اشتراکاتی دارد، ولی تفاوتهای بسیار بسیار زیادی نیز دارد! به همین جهت نمی توان و نباید خودمان را با فرد دیگری مقایسه کنیم.
بدینسان مقایسه هر فرد با دیگری، حتی اگر دوقلویی همانند باشند، کاری غلط، نادرست، ناپسند و باطل است! زیرا هیچ کس در همه ابعاد، جوانب، استعداد، امکانات، قدرت ذهنی، شرایط آموزشی، افکار و شناخت ها، علایق، اهداف و خواسته ها، نیت و انگیزه، دوستان، معاشران، گفتار و عملکرد، همانند دیگری نیست و شرایط یکسانی با دیگری نداشته است تا با او مقایسه شود. بعلاوه همه ابعاد و جوانب یک فرد، آشکار نیست؛ بلکه امور پنهانی انسان که در کمیت و کیفیت زندگی انسان، موثر است، بسیار زیاد ولی ناپیداست و ما و شما از همه امور و شرایط و داشته ها و گرفتاری های افراد اطلاع و آگاهی نداریم تا مقایسه درستی انجام دهیم! بنا بر این هر مقایسه ای، سطحی، فقط در امور ظاهری و مبتنی بر جهل و نا آگاهی نسبت به امور بسیار زیادی است! به همین جهت نباید داشته های دیگران چشم بدوزیم و چشمان به آن خیره شود. (حجر، 88 و طه 131)
آری! دیدن شرایط مشترک و امور یکسان اندک و آشکاری که در میان دو نفر وجود دارد و چشم پوشیدن بر شرایط مختلف و امور متفاوت فراوان و پنهانی که میان آن دو در حریان است، مقایسه را کاری جاهلانه، غلط و نا عادلانه می سازد. پس هر گز خود را با هیچ کس دیگر، مقایسه نکنید که حرمت و عزت نفس شما را در هم می شکند؛ بلکه به طور کلی، از مقایسه کردن افراد با یکدیگر دست بردارید که کاری غلط انداز است و شما را به اشتباه می افکند.
مقایسه نکردن با دیگران، به معنای ندیدن فضلیت های دیگران و توجه نداشتن به ضعف های خود نیست؛ بلکه جلوگیری از افتادن در چاه غفلت، اشتباه، سطحی نگری، ظاهر بینی، یک سو نگری، بزرگ نمایی امور دیگران و کوچک نمایی امور خود، جزئی نگری و کلی گویی کردن است. پس هر گز مقایسه نکنید ولی فضلیت دیگران را با کمال خوشوقتی بنگرید، بازگو و تحسین کنید و به جای پوشاندن و انکار ضعف های خود، در صدد برداشتن آن باشید!!
شما فقط می توانید و چه نیکو است که همواره خود را با خودتان، مقایسه کنید و پیشرفت خود نسبت به گذشته خودتان را رصد کنید!
نکته بسیار مهم دیگر آن است که خود را نسبت به هیچ کس دیگر، کوچک، خوار و ضعیف نبینیم؛ حتی اگر آن فرد دیگر، بسیار زیباتر، دانشمندتر، قدرتمندتر، ثروتمندتر و برخوردارتر از شما باشد؛ زیرا اینها اگر چه نعمت، فرصت، امکان و برخورداری بیشتری است و شاید رفاه و آسایش بیشتری فراهم آورد، ولی هیچ کدام معیار ارزشیابی و ملاک برتری یک انسان بر دیگری نیست! و گاه موجب گرفتاری و سختی است!بعلاوه احساس کوچکی، احساس خواری و احساس ضعف از مقایسه ضعف و نداشتن های خود با قوت و داشته های دیگران و چشم بر هم گذاشتن بر قوت ها و داشته های خود نسبت به آن فرد دیگر و ندیدن ضعف و نداشته های او نسبت به خودمان، سرچشمه می گیرد. پس کاری جاهلانه و ناقص است؛ بنابر این هرگز در مقابل هیچ کس، احساس کوچکی، خواری و ذلت مکنید؛ ولی در برابر همه انسان ها متواضع باشید و به هیچ کس فخر نفروشید و به خاطر داشتن قیافه یا مدرک یا موقعیتی، در برایر هیچ کس حتی اگر در ظاهر خیلی فرو دست تر باشد، مباهات مکنید. به ظواهر ننگرید و بر اساس آنها داوری نکنید؛ ما همه انسانیم و برابر؛ نه از کسی بالاتر و بهتریم و نه از کسی کمتر و بدتر!!
همه نعمت ها و داشته ها(طه، 131) همچنین همه نقمت ها و نداشته ها(بقره، 155)، وسیله امتحان و ابزار آزمایش انسان ها هستند و هیچ یک از داشته ها و برخوداری ها، ملاک برتری و فضلیت انسان یا نشانه لطف و کرامت ویژه خدا به آن فرد نیست، همچنان که نداشته ها و مشکلات، نشانه رذیلت و بدی انسان یا غضب و اهانت خداوند نسبت به آن فرد نیست. (فجر، آیه 15- 17)