داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس پنجاه و سوم: نق زدن، متلک گفتن، کنایه، شکایت و گله کردن از افراد و اوضاع را متوقف کنید!

سلام بر شما عزیزان و  دانش پژوهان خودشناسی!

سخن و  گفتار آدمی،  نخست توسط خود انسان، شنیده می شود. از سوی دیگر، سخنی که تکرار شود، توسط ناخودآگاه  انسان، تثبیت و  به نگرش و منش  انسان تبدیل می گردد.

 بدین رو باید مراقب سخن و گفتار خود باشید تا مطالبی که به زبان می آورید، زهرآگین و تخریب کننده نباشد. اگر به نق زدن، متلک گفتن،  شکوه و گلایه، عادت کرده اید، بی درنگ آنها را متوقف کنید! و تلاش کنید این عادت را به طور کلی و همیشگی از خود دور سازید.

نکته اساسی این است که روش نق زدن و تیکه پرانی به دیگران برای شما، فایده ای در بر  ندارد و .هیچ گاه شما را به مقصودتان نمی رساند و اگر موقتا هم کسی ترتیب اثر داد، در دلش از شما دور می شود و متنفر می گردد.

 بعلاوه  نق زدن اگر چه ظاهرا  نسبت به دیگران یا اوضاع و احوال دنیا است و حتی اگر شوخی و مزه پرانی است ولی برای شما و زندگیتان، آثار بدی خواهد داشت؛ زیرا این نق ها، گلایه و  کنایه ها  بر اثر تکرار در فکر و احساس شما جا خوش می کند و به باور و احساس شما تبدیل می شود؛ شما قدرت تلقین نمودن و  آمادگی  خود برای تلقین پذیری از خودتان  را دست کم نگیرید!!   اگر این روش را ادامه دهید، بعد از مدتی ناخودآگاه و  بدون آن که متوجه باشید، جهان و افراد را تیره و تار می بینید!!

پژوهش ها نشانگر آن است که هر سخن منفی شما شانزده برابر بیشتر از سخن منفی دیگران در شما تاثیر بد دارد و تخریب کننده قدرت درونی شماست!!

درس پنجاه و دوم: از وجود و زندگی خود لذت ببرید و در شرایط مختلف، سپاسگزار باشید!

سلام بر شما همراهان عزیز کاروان خودآگاهی!

وجود و هستی آدمی، نعمتی بزرگ و عطایی رایگان است که از سوی آفریدگار جهان به ما ارزانی شده است و زندگی انسان در این دنیا، تنها فرصتی است که در اختیار ما قرار گرفته است. نکته مهم آن است که بدانیم که این وجود و زندگی، برای رنج بردن، به ما داده نشده است!!

برابر تصریح قرآن کریم، زندگی زیبنده انسان، زندگی ایمن، بدون اضطراب و استرس و خالی از غم و غصه، حسرت و افسردگی است.(بقره، 38) 

بدین رو باید تلاش کرد که از وجود و هستی خود در این جهان لذت ببریم و در مورد هر چه در اختیار ما قرار گرفته است، پذیرشگر، مایل، مشتاق و سپاسگزار باشیم!

هرگز با حسرت و آه و با غم و غصه، از قیافه، نژاد، کشور محل زندگی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود یاد نکنیم، ولی اگر خواهان زیبایی بیشتر و اوضاع و احوال بهتری هستیم، برای به دست آوردن آن برنامه ریزی و تلاش کنیم!

نکته بسیار مهم و اساسی این است که بدانیم لذت بردن از داشته ها یا رنج بردن از آنها، غم و غصه خوردن از نداشته ها یا چشم ندوختن به آنها ولی تلاش برای دستیابی به آنها، انتخاب خود ماست و به وسیله ذهن و احساسات و اراده ما، صورت می پذیرد و کاملا در اختیار خود ماست؛ هیچ قیافه و اوضاع و احوالی، رنج آور و غصه برانگیز نیست! تحلیل و تفسیر و برداشت ما از آنها و مقایسه وضع موجود با وضع مطلوبی که در ذهن ساخته و پرداخته ایم، موجب رنج و غم و غصه ما است! نگرش، تفسیر و برداشت خود را تغییر دهید و از مطلوب های خیالی، پنداری و غیر واقعی خود، دست بردارید، همه رنج ها و غصه هایتان از ریشه کنده می شود و پایان می پذیرد.

از هم اینک پذیرفتن، لذت بردن، شاکر و سپاسگزار بودن در مورد همه امور موجود خود را انتخاب کنید و تلاش بیهوده برای تحمیل نگرش و میل و خواسته خود بر نظام جهان و دیگر انسان ها و تغییر اوضاع و احوال جهان و شخصیت و منش انسانها، دست برداریم؛ تا رنج بردن بیهوده پایان پذیرد!

درس پنجاه و یکم: گریبان خود را رها کنید؛ هر آنچه بر دیگران می بخشید، بر خود نیز ببخشایید!

سلام و درود بی پایان بر شما دانش پژوهان نیک اندیش!

خداوند متعال،  انسان را با اندیشه و احساس خود پذیری، خود دوستی بلکه با نوعی خودشیفتگی مثبت کودکانه، می آفریند و انسان با این سرمایه بسیار مهم پا به عرصه وجود می گذارد.

متاسفانه در فرهنگ هایی که دیگران را زیر نظر گرفتن، تجسس نمودن و پرسیدن از حریم خصوصی، فضولی و دخالت در امور دیگران تحت عنوان نصحیت و راهنمایی، انتقادهای تند و نابجا کردن، ایراد گرفتن، اعتراض، انکار و داد و بیداد راه انداختن، بازجویی و بازخواست کردن، چرا چرا پرسیدن، مقصر و گناهکار دانستن، توقع و انتظار فراوان داشتن و بدهکار پنداشتن دیگران، رواج دارد، انسان کم کم با خود درگیر شدن و گریبان خود را گرفتن و با خود جنگیدن را می آموزد و آن را در درون خودش، دائمی و تثبیت می کند و خود، اسباب رنجش و نارضایی خود را فراهم می آورد. 

چنین انسانی، دائما به خود ایراد می گیرد، از خودش بازخواست می کند و خود را مقصر، گنهکار و بدهکار  می بیند!!! او زندگی را بی جهت بر خود تلخ و جهان را بر خود تنگ می کند! و خشم های  درون خویش را به سوی خودش، متوجه می سازد. گریبان خود را گرفته، همواره با خود درگیر است و هیچ گاه و در هیچ کاری از خودش، راضی نمی شود!! راستی شما که دوست ندارید کسی به شما گیر دهد، سرزنش کند، نارلضی باشد و ......پس چرا خودتان نسبت به خود، همه این کارها را انجام می دهید؟ چرا به خود گیر می دهید، سرزنش می کنید و ناراضی هستید؟

با کمال تاسف، برخی این نوع کارهای ناپسند و غلط را، نیک، خوب و دینی می پندارند و اسم آن را مراقبت، نظارت و محاسبه نفس می گذارند!! آنان توجه ندارند که این نوع اقدامات، هیچ ربطی به نظارت و محاسبه نفس ندارد و با آن متفاوت و از آن، کاملا جداست.

به اعماق درون خویش سفر کنید؛ خود را مطالعه کنید نه محاکمه! شعله های خشم معطوف به خود را خاموش سازید و گریبان خود را رها کنید. امام علی(ع) استاد بزرگ روانشناسی و خودسازی چه زیبا می فرماید: 

"چرا همان گونه که به دیگران، رحم می کنی، به خود رحم نمی کنی؟ تو که هرگاه فردی را در آفتاب سوزان ببینی، بر او سایه می افکنی و هر گاه بیماری را بنگری که از شدت بیماری، ناتوان شده، از سر دلسوزی بر او می گریی، پس چه چیز تو را نسبت به بیماری خویش، چنین شکیبا ساخته و بر مصائب خودت، صبور نموده است و تو را از گریه بر خود بازداشته و تسلی داده است؟" (نهج البلاغه، خطبه 219)

بیایید از جنگ با خویشتن دست بکشیم و گریبان خود را رها سازیم و دایما به خود گیر ندهیم و خشم خود را معطوف به درون خود نسازیم همان گونه و در هر موردی که دیگران را  می بخشیم، خود را نیز ببخشاییم! 

البته برای تعالی، لازم است بدون معطوف ساختن خشم بر خویش و بدون جنگ و ایراد گرفتن به خود، بر افکار و گفتار و رفتار خود، نظارت کنیم و از خویش مراقبت نماییم! ولی مواظب باشیم که در امر نظارت بر خود، با پیچاندن، مخفی و پنهان کردن واقعیت از خود، تحریف، بزرگ و کوچک نمایی، زشت و زیبا سازی امور، خود را فریب ندهیم!

درس پنجاهم: خود را با هیچ کس دیگر مقایسه نکنید و در برابر هیچ کس، احساس کوچکی و خواری مکنید!

عزیزان من! همسفران کاروان خودآگاهی و خودسازی! سلام و درود بر شما! امیدوارم هر روز بهتر و نیکوتر شده باشید.

هر انسان، موجودی منحصر به فرد، یگانه، بی نظیر و بدون مثل و بی همانند است و با نزدیکترین فرد نسبت به خودش، اگر چه در برخی از امور، اشتراکاتی دارد، ولی تفاوتهای بسیار بسیار زیادی نیز دارد! به همین جهت نمی توان و نباید خودمان را با فرد دیگری مقایسه کنیم.

بدینسان مقایسه هر فرد با دیگری، حتی اگر دوقلویی همانند باشند، کاری غلط، نادرست، ناپسند و باطل است! زیرا هیچ کس در همه ابعاد، جوانب، استعداد، امکانات، قدرت ذهنی، شرایط آموزشی، افکار و شناخت ها، علایق، اهداف و خواسته ها، نیت و انگیزه، دوستان، معاشران، گفتار و عملکرد، همانند دیگری نیست و شرایط یکسانی با دیگری نداشته است تا با او مقایسه شود.  بعلاوه همه ابعاد و جوانب یک فرد، آشکار نیست؛ بلکه امور پنهانی انسان که در کمیت و کیفیت زندگی انسان، موثر است، بسیار زیاد ولی ناپیداست و ما و شما از همه امور و شرایط و داشته ها و  گرفتاری های افراد اطلاع و آگاهی نداریم تا مقایسه درستی انجام دهیم! بنا بر این هر مقایسه ای، سطحی، فقط در امور ظاهری و مبتنی بر جهل و نا آگاهی نسبت به امور  بسیار زیادی است! به همین جهت نباید داشته های دیگران چشم بدوزیم و چشمان به آن خیره شود. (حجر، 88 و طه 131)

آری! دیدن شرایط مشترک و امور یکسان اندک و آشکاری که در میان دو نفر وجود دارد و چشم پوشیدن بر شرایط مختلف و امور متفاوت فراوان و پنهانی که میان آن دو در حریان است، مقایسه را کاری جاهلانه، غلط و نا عادلانه می سازد. پس هر گز خود را با هیچ کس دیگر، مقایسه نکنید که حرمت و عزت نفس شما را در هم می شکند؛ بلکه به طور کلی، از مقایسه کردن افراد با یکدیگر دست بردارید که کاری غلط انداز است و شما را به اشتباه می افکند.

مقایسه نکردن با دیگران، به معنای ندیدن فضلیت های دیگران و توجه نداشتن به ضعف های خود نیست؛ بلکه جلوگیری از افتادن در چاه غفلت، اشتباه، سطحی نگری، ظاهر بینی، یک سو نگری، بزرگ نمایی امور دیگران و کوچک نمایی امور خود، جزئی نگری و کلی گویی کردن است. پس هر گز مقایسه نکنید ولی فضلیت دیگران را با کمال خوشوقتی بنگرید، بازگو و تحسین کنید و به جای پوشاندن و انکار ضعف های خود، در صدد برداشتن آن باشید!! 

شما فقط می توانید و چه نیکو  است که همواره خود را با خودتان، مقایسه کنید و پیشرفت خود نسبت به گذشته خودتان را رصد کنید!

نکته بسیار مهم دیگر آن است که خود را نسبت به هیچ کس دیگر، کوچک، خوار و ضعیف نبینیم؛ حتی اگر آن فرد دیگر، بسیار زیباتر، دانشمندتر، قدرتمندتر، ثروتمندتر و برخوردارتر از شما باشد؛ زیرا اینها اگر چه نعمت، فرصت، امکان و برخورداری بیشتری است و شاید رفاه و آسایش بیشتری فراهم آورد، ولی هیچ کدام معیار ارزشیابی و ملاک برتری یک انسان بر دیگری نیست! و گاه موجب گرفتاری و سختی است!بعلاوه احساس کوچکی، احساس خواری و احساس ضعف از مقایسه ضعف و نداشتن های خود با قوت و داشته های دیگران و چشم بر هم گذاشتن بر قوت ها و داشته های خود نسبت به آن فرد دیگر و ندیدن ضعف و نداشته های او نسبت به خودمان، سرچشمه می گیرد. پس کاری جاهلانه و ناقص است؛ بنابر این هرگز در مقابل هیچ کس، احساس کوچکی، خواری و ذلت مکنید؛ ولی در برابر همه انسان ها متواضع باشید و به هیچ کس فخر نفروشید و به خاطر داشتن قیافه یا مدرک یا موقعیتی، در برایر هیچ کس حتی اگر در ظاهر خیلی فرو دست تر باشد، مباهات مکنید. به ظواهر ننگرید و بر اساس آنها داوری نکنید؛ ما همه انسانیم و برابر؛ نه از کسی بالاتر و بهتریم و نه از کسی کمتر و بدتر!! 

همه نعمت ها و داشته ها(طه، 131) همچنین همه نقمت ها و نداشته ها(بقره، 155)، وسیله امتحان و ابزار آزمایش انسان ها هستند و هیچ یک از داشته ها و برخوداری ها، ملاک برتری و فضلیت انسان یا نشانه لطف و کرامت ویژه خدا به آن فرد نیست، همچنان که نداشته ها و مشکلات، نشانه رذیلت و بدی انسان یا غضب و اهانت خداوند نسبت به آن فرد نیست. (فجر، آیه 15- 17)

درس چهل و نهم: خود را کاملا دوست بدارید؛ از بدرفتاری با خود و خودکشی های سیستماتیک دست بکشید!

سلام بر شما دانش پژوهان حقیقت!

انسان با "حب ذات" و محبت به خود و نوعی خودشیفتگی مثبت کودکانه، قدم به جهان می گذارد. اما انسان موجودی است که می تواند از خود، جدا شود و به خودش، به عنوان ناظر و داور خود بنگرد و در مورد خود، بیندیشد، احساسات  مثبت یا منفی داشته باشد و در مورد خودش تصمیم بگیرد همان گونه که به یک فرد دیگر و غریبه، می نگرد و داوری می کند.

نکته مهم آن است که آدمی به ویژه در دوران کودکی، بسیار تلقین پذیر است و آنچه از بیرون به او ارایه می شود، به درون خود، آورده، آن را داخلی و درونی می کند و با آن زندگی می کند؛ بدین جهت است که اگر کودک انسانی، در خانه ای متولد شود که سراسر محبت و عشق در آن حاکم باشد، آن محبت ذاتی به خود، در درونش تثبیت می گردد و کسی که به خود محبت دارد، از جسم و روان خودش مراقبت می کند؛ از کارهای  زیان آور برای جسم و امور غیر اخلاقی که آرامش روان او را بر هم می زند، خودداری می کند.

اما اگر به جای دریافت محبت، در خانواده ای قدم به عرصه وجود بگذارد که در آن، داد و ستد محبت کمرنگ و کم فروغ است و واژگان حامل نفرت و تنفر و طرد، بین آنها رد و بدل می شود، کودک آن جملات  زهر آگین "برو گمشو! " و "من از تو بدم می آید" و "چه قیافه زشتی داری" و "این بچه مرا کشته است" و "چرا این قدر عذابم  می دهی" و ... را به درون برده و در عمق ضمیر ناخودآگاهش، قرار می دهد و کم کم به طور ناخود آگاه، نه تنها خودش را دوست ندارد و از خودش مراقبت نمی کند؛ بلکه از خودش ناراحت است و بدش می آید و ناخود آگاه با خود دشمنی می کند؛ کارهای زیان آور برای جسم را با اشتیاق و ولع عجیبی انجام می دهد و آنچه برایش ضرر دارد، به راحتی می خورد و می گوید: نه بابا! مهم نیست، این قدر که می گویند زیان آور نیست!!! او از گفتار و کارهایی که برای روانش نیز ضرر دارد و برای او استرس ایجاد می کند، پرهیز نمی کند و به تعبیر برخی از روانشناسان، به "خودکشی تدریجی و سیستماتیک" روی می آورد. او خود را به تدریج نابود می کند و می کشد!!!!! اما چون "خودکشی" در فرهنگ اجتماعی و دینی، بسیار نامطلوب است، آن را به صورت تدریجی، انجام می دهد و به صورت دراز مدت، ولی سیستماتیک پی می گیرد!!!  و اسمش را هم چیز دیگری می گذارد تا وجدانش، کمتر او را آزرده سازد.

اکنون که بزرگ شده ایم و می دانیم که والدین، اعضای خانواده، معلمان و دوستان ما به علت نا آشنایی به روحیه ظریف کودک، با ما رفتارهای منفی داشته اند یا اظهار تنفر کرده اند و ما نیز نا آگاهانه آن نفرت ها را درونی، کرده ایم! باید به اعماق روان خود برویم و آن جملات و رفتارهای زهر آگین را بیرون بیاوریم و دور بریزیم و خود را از نفرت و تنفر نسبت به خود، تخلیه کنیم. آنگاه قدم بعدی را برداریم یعنی تلاش کنیم تا حقیقت را بفهمیم و خود را سزوار محبت به خویش، تلقی کنیم و واقعا خود را دوست بداریم. 

نشانه این نوع دوستی واقعی و عمیق به خود، آن است که کاری که برای ما زیان آور است، انجام نمی دهیم! غذایی که برای ما ضرر دارد، نمی خوریم، سخن های بد و منفی حتی نسبت به دیگران بر زبان نمی آوریم چون کار غیر اخلاقی، ما را از درون دچار چالش و نا آرامی می کند و چون خودمان نیز آنها را می شنویم، در ما حالت منفی، پدید می آورد!!

بیایید واقعا خود را دوست بداریم و از هر کاری که برای جسم، روان و روح الهی و قدسی ما، زیان آور است، خودداری کنیم! و برنامه ناخودآگاه "خودکشی سیستماتیک" را کنار بگذاریم. 

همواره شاد و سلامت و موفق باشید.