داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

گام های ده گانه خودآگاهی!

برای خودآگاهی باید گام های ذیل را برداشت:


1ـ خود را بشناس، از خود، آگاهی داشته باش.

یعنی به طور مشخص دو کار انجام بده:

الف: رفتار و حالات و احساسات و عواطف و باورها و افکار خود را به طور دایم زیر نظر بگیر و بر آنها وقوف داشته باش. ببین چه می کنی؟ چه احساسی داری؟ و چگونه فکر می کنی؟ در آینه افکار، احساس واعمال خود را ببین.

ب: بکوش ریشه و علّت طرز فکر، احساس و عمل خود را کشف کنی. با این دو اقدام، گام مهمی برداشته ای.


2ـ بکوش خود را برای خویشتن آشکار سازی:

مِی دانیم که انسان به دلایل بسیار و به ویژه به دلیل نظام تربیتی غلطی که به او دائماً پیام می دهد که: « هر که می خواهی باش، ولی هرگز خودت نباش»، به انتخابِ تحت فشار یا به جبرِ زور و شلاق، برای خوشآیند و بدآیند دیگران فکر می کند، احساس می کند و عمل می نماید و اینجاست که بر خود واقعی اش پرده می افکند و بر چهره اصلی خود نقاب می زند و ماسک قرار می دهد. لذا خود را نمی بیند. اکنون که این حقیقت را دانستی، از این پس، خود را برای خود سانسور مکن، در مقابل خود، ماسک بر چهره مزن. برای خودت ادا و اطوار در نیاور؛ بلکه چهره واقعی خود را حداقل برای خودت آشکار ساز. خود را برای خود پنهان مکن و بکوش علی رغم فشارهای درون و برون و موانع فکری احساسی و عملی، اجتماعی و فکری، خودت را برهنه و عریان، صاف و پوست کنده بنگری. 

برای این کار، باید همه امور خود را یادداشت کنی تا کم کم با ذره بین نهادن بر آنها، از حجابِ خجلت و شرمندگی، تحقیر، ترس و هراس به در آیی و بدون هیچ ترس و شرمندگی، زوایای وجود خود را ببینی.


3ـ خود را بپذیر:

اکنون که با همه نقاط قوت و ضعفت برای خود آشکار شدی، هر چه هستی و هر که هستی با همه نقاط ضعف و قوتت، خود را بپذیر. هر چه اندیشیده ای، احساس نموده ای و انجام داده ای، یعنی گذشته خود را نفی و طرد مکن، گذشته خود را اگر چه دربردارنده تجربیات دردناک، بد، ترسناک و هول انگیز است، بپذیر و از آن شرمنده مباش! تا آن گذشته تلخ و ناراحت کننده را نپذیری، نمی توانی آن را اصلاح و جبران کنی. با خود سرود پذیرش کامل را بخوان. بدان با نفی گذشته ها، گذشته اصلاح نمی گردد. از آن بیاموز ولی به آن نیاویز. به نقاط ضعف و نقص خود آگاه شو و آنها را بپذیر. نه آن که آنها را باعث سرزنش خود قرار دهی و نه آن که آنها را نفی و انکار کنی. بلکه خود را با تمام نقص هایت بپذیر تا بتوانی آنها را اصلاح و جبران کنی.


4ـ خود را دوست داشته باش:

تا خود را به طور کامل دوست نداشته باشی، انگیزه و حوصله پرداختن به خویشتن را نداری. بدین رو:

الف: دشمنی با خود را متوقف کن؛ از خود بیگاری مکش، فشارهای عصبی و دویدنها و رقابت ها و مقایسه ها را متوقف کن. از خودکشی سیستماتیک دست بردار. یعنی از بدخوری، پرخوری، عدم توجه به بهداشت و ورزش، دوری گزین.

ب: چون نشانه دوست داشتن خود آن است که همه کارهای خوب را برای خود بخواهی و آنها را به سوی خود جلب کنی و از همه کارهای بد که خوبی ما را تهدید می کنند دست برداری و با پذیرش واقعیت و حقیقت و رعایت اخلاق و التزام عملی به آنچه که می دانی، امکان دوست داشتن خود را فراهم نما. چون اگر بین اندیشه و عملت، ظاهر و باطنت، اختلاف باشد. نمی توانی خود را دوست بداری.

آری باید سلامت جسمی و روانی داشته باشی و رعایت اخلاق کنی و گر نه از خود بیزار می شوی.


5ـ به خود احترام بگذار:

هر فرد انسان موجودی یگانه و منحصر به فرد و بی نظیر است. پس باید به تفاوتهای خود با دیگران توجه داشته باشید و احترام بگذارید یعنی سعی نکیند مقلّد و تابع و همانند و همسان دیگران بشوید. پس هرگز در جامعه و افراد دیگر ذوب مشو! حرمت خود را نگه دار و ارزش و والایی خود را پاس بدار.


6ـ از سرمایه های بی کران الهی برای رشد و تعالی خود استفاده کن:

آدمی با سرمایه های فراوان درونی پا به جهان هستی می گذارد و در اطراف خود نیز نعمت های بیکران الهی را مشاهده می کند. بر این اساس، باید از همه ی  آنها برای رشد و تعالی خود بهره ببرد و آنها را در خدمت شکوفایی وارتقای خود به کار گیرد. و گر نه با خسارت بسیار بزرگی مواجه می گردد.


7ـ به نیازهای خود بپرداز:

آدمی دارای نیازهای فراوان جسمی، روانی و معنوی است که باید برای برآوردن آنها تلاش نماید. تلاش آگاهانه، مدیر و مدبّرانه برای ارضای نیازها به صورت صحیح، یکی از وظایف اساسی شبانه روز ماست.  برخی به نیازهای خود بی توجه هستند و به عوارض و پیامدهایش توجّه ندارند.


8ـ از خود، به اندازه توان و ظرفیت خود، توقّع داشته باش:

توان علمی و عملی انسان محدود است. باید به این واقعیت توجه داشته باشیم!

برخی توان و ظرفیت علمی ـ روانی ـ عاطفی و عملی خود را نمی شناسند. لذا در صدد مقایسه با دیگران برآمده و به مسابقه با دیگران مشغول می شوند. آنها معمولاً از خود توقعات و انتظاراتی بیشتر از ظرفیت خود دارند! و چون این توقعّات قابل برآورده شدن نیست، از خود مأیوس می گردند. ولی باید کوشید که توان و ظرفیت خود را بشناسیم و در همان حد و اندازه از خود توقع داشته باشیم، چرا که خداوند به اندازه ی  طاقت و وسع و امکانات آدمی، از ما تکلیف می خواهد.


9ـ از خود و جهان هستی، راضی باش:

رضایت از خود، به معنای خودشیفتگی و عجب و خودپسندی نیست؛ بلکه یعنی تلاش خود را بکن، سعی کن بر اساس حقیقت و عقل و عدالت و معنویت گام برداری و آنچه را می فهمی خالصانه انجام بده و از انجام کارت راضی باش. یعنی خود را سرزنش نکن و با انتقاد و نقدی مرنج. یعنی « ای کاش » و « شاید » را به زندگی خود راه مده. زیرا تو که به اندازه ای که عقلت رسیده عمل کرده ای و اگر الآن هم فهمیدی اشتباه کرده ای، سعی کن این فهم را در آینده به کار بگیری نه آن که در غم و حسرت گذشته بمانی. از جهان هستی و اوضاع و احوالش راضی باش و با آن مستیز!


10ـ خودت باش:

سعی کن خودت باشی. آن گونه که خدایت آفریده نه آن گونه که دیگران القاء و تحمیل و تلقین و مطالبه می کنند. از درون استوار و شاد باش نه آن که از بیرون به شادی و خوبی تظاهر کنی و در درونت آشفته باشی. آنچه هستی، خود را نمایان کن، افکار و احساسات را پنهان و سانسور مکن. آنها را عرضه کن و اگر نقدی بود در آن بنگر و اگر درست بود بپذیر!.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.