داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

غلظت خون و راه های پیش گیری و درمان آن

مقاله میهمان:
افزایش تعداد گلبولهای قرمز در واحد حجم را غلظت خون می‌گویند چنانچه هموگلوبین در مردان بالاتر از 18 و در زنان فراتر از 16 گرم در دسی‌لیتر باشد غلظت خون گفته می‌شود.
به گزارش خبرگزاری فارس، افزایش تعداد گلبول‌های قرمز در واحد حجم را غلظت خون می‌گویند. چنانچه هموگلوبین در مردان بالاتر از 18 و در زنان فراتر از 16 گرم در دسی‌لیتر باشد غلظت خون گفته می‌شود.
این وضعیت می‌تواند به صورت اولیه و ناشی از بیماری پلی سیتمی‌ورا باشد یا ثانویه به مشکلاتی مانند کاهش اکسیژن‌رسانی بافتی، بیماری‌های ریوی، ارتفاع بالا، شانت‌های داخلی قلبی، اختلالات مربوط به هموگلوبین، کشیدن سیگار، افزایش تولید اریتروپویتین و تومورها باشد.
افزایش غلظت خون در بدن سبب کند شدن حرکت خون در قلب و رگ‌ها می‌شود که با گرفتگی اندام‌هایی نظیر دست و پا موجب سکته مغزی یا قلبی خواهد شد.
علائم غلظت خون
در مورد علایم آن هم باید گفت که در برخی افراد علامتی ندارد، سایر مشکلات مانند ضعف و بی‌حالی، سردرد، سبکی سر، اختلالات بینایی و تنگی نفس، خارش‌های پوستی به ویژه بعد از استحمام، قرمزی صورت و وریدهای برجسته چشم‌ها، بزرگی کبد و طحال شایع است. زخم معده، دردهای استخوانی و در مراحل بعد نقرس و سنگ کلیوی می‌تواند بروز کند.
درمان عبارت است از درمان عامل زمینه‌ای، پرهیز از سیگار و محیط آلوده، مصرف مایعات زیاد (مصرف حداقل روزی 8 لیوان مایعات)، فصد خون و درمان‌های دارویی.
در فصد خون، خون گرفته شده از بیمار بلااستفاده است، هیچ‌گاه سیاهی و تیره بودن خون دلیل بر غلظت آن نیست و طی انجام آزمایش‌ها می‌توان به این نتیجه رسید، چون خونی که از فرد گرفته می‌شود از ورید است و خون وریدی به دلیل کمبود اکسیژن اغلب تیره است.
حجامت سبب کاهش غلظت خون نمی‌شود
در مورد مقایسه حجامت و اهدای خون باید گفت که حجامت برای کاهش غلظت خون نمی‌تواند جای اهدای خون را بگیرد، زیرا حجم خونی که در حجامت از بدن خارج می‌شود زیاد نیست و ما در این مورد نیاز به خارج کردن مقادیر بیشتری خون از بدن داریم.
استرس و تنش‌های عصبی هم عامل بروز غلظت خون کاذب است، استرس و فشارهای روانی سبب افزایش ترشح آدرنالین و در نتیجه بروز انقباضات عروقی می‌شود، بدین ترتیب پلاسما به خارج عروق نشت کرده و نسبت به گلبول قرمز کاهش می‌یابد.
تعریق و اسهال‌های شدید از علل دیگر بر روی غلظت خون (پلی سیتمی) کاذب یا موقت است سن شیوع این عارضه بالای 40 سال بوده و در مردان شایعتر است.
غذاهای مفید برای رقیق شدن خون
آلبالو، آب لیموی ترش و موز سبب صاف شدن خون می‌شوند. به طور کلی میوه‌ها و سبزی‌ها به علت دارا بودن ویتامین C و فیبرهای محلول و نامحلول، یک عمل حفاظتی در مقابل افزایش غلظت خون و کاهش میزان فیبرینوژن (پروتئینی که تبدیل به لخته می‌شود) و افزایش فشار خون دارند.
به همین علت افرادی که گیاه خوارند، نه تنها احتمال ابتلا به سرطان روده بزرگ را از خود دور کرده‌اند، بلکه دارای خون رقیق‌تر و فشار خون و فیبرینوژن پایین‌تری نسبت به افراد همسن و سال خود هستند.
برای کاهش لخته شدن خون از روغن جامد، روغن نارگیل، چربی‌های حیوانی، گوشت قرمز، دل، قلوه، مغز، پیه‌گاو و گوسفند کمتر مصرف کنید و به جای آن لبنیات کم‌چرب، ماهی، سبزی و میوه فراوان استفاده کنید.

امنیت روانی و عاطفی، پیش نیاز رشد معنوی

 مقاله میهمان

از جمله نیازهای اساسی بشر که در بیشتر نظریه های روان شناسان و نیز پژوهش های آنان درباره ی خصوصیات انسان، مشاهده می گردد، نیاز به امنیت است. اکنون باید دید امنیت چیست؟

تعریف امنیت 

امنیت که حاصل و اسم مصدر است، از واژه «أمن» گرفته شده است. «أمن» ضد ترس و به گفته برخی نقیض آن است. (لسان العرب؛ ابن منظور؛ ذیل واژه امن) بنابر این امنیت به معنای آرامش و نبود ترس و وحشت می باشد.

فرهنگ معین امنیت را «ایمن شدن، بی بیمی و درامان بودن» معنا کرده است .فرهنگ لغت آکسفورد، امنیت security)) را چنین معنا می کند:«رهایی از نگرانی ها و ایمنی درمقابل خطرات و همچنین معیارهایی قراردادی برای تضمین ایمنی یک کشور، شخص یا چیزی که از ارزشی برخوردار است. 

از امنیت تعاریف زیادی شده است:
1.امنیت عبارت است از آزادی نسبی از خطر.
2.ایمنی عبارت است از: الف. آسایش خاطر ناشی از اطمینان شخص به ارضای نیازمندی ها و خواهش های خود. ب. اطمینان از این که هیچ کس او را تهدید نمی کند.
3. امنیت: الف- حالتی است که درآن ، ارضای احتیاجات و خواسته های شخصی انجام می یابند، ب- احساس ارزش شخصی، اطمینان خاطر، اعتماد به نفس و پذیرش از طرف گروه است.
4. امنیت حالتی است که در آن قدرت یا پیروزی بدون مبارزه، حاصل می شود.
5. امنیت حالتی است که در آن نیازها و تمایلات تضمین شده است.
بر این اساس، امنیت عاطفی، حالتی را گویند که در آن شخص از ارضای نیازها عاطفی خود، به ویژه ارضای نیاز خود به محبوب بودن، احساس اطمینان کند. بدینسان احساس امنیت عاطفی بستگی دارد به محبت و عطوفت، مقبولیت و ثبات روابط.
تعریف احساس نا ایمنی

برخلاف احساس امنیت، ناایمنی وضع یا حالتی است که درآن آسایش خاطر و امنیت شخصی، دستخوش تهدید است. ناایمنی، احساس بی یار و یاوری، بیچارگی، عدم محافظت، ناتوانی و  ناشایستگی در مقابل اضطراب های گوناگون است که شخص به علت عدم توانایی در تصمیم گیری و شک و تردید از لحاظ هدف ها، ایده آلها، استعدادهای شخصی و روابط با افراد دیگر، با آن مواجه می گردد.

بعضی از روان شناسان معتقدند که احساس ناایمنی یک احساس پیچیده و مرکبی است که باید به عنوان یکی از صفات کل شخصیت انسان محسوب گردد.

نشانه های احساس نا ایمنی

در این میان مزلو، روان شناس معروف انسان گرا از اولین کسانی بود که در این زمینه نظریات اساسی ارائه نموده است. برای روشن نمودن مفهوم ناایمنی او چهارده نشانه فرعی یا عناصر اجزایی این احساس را برشمرد که عبارت بودند از:

1- احساس طرد شدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن با سردی و بدون عاطفه با او رفتار کردن و داشتن احساسات نفرت آمیز و خصمانه نسبت به دیگران. 2- احساس تنهایی، انزوا و دوری از دیگران، 3- احساس این که همیشه در معرض خطر قرار دارد، احساس مداوم از تهدید، خطر و اضطراب، 4- ادراک دنیا به عنوان مکانی تاریک، خصمانه و خطرناک، دنیایی که قانون جنگل در آن حکم فرما است، 5- دیدن دیگران به عنوان افراد بد، شیطانی، تهدید کننده، خودخواه و خطرناک،6- احساس عدم اعتماد، حسادت و  بخل خصمانه زیاد نسبت به دیگران، 7- عموماً بدبینی، تمایل به این که همه چیز به طرف بدی است،  8- گرایش به ناخشنودی و نارضایتی شدید از خود و محیط، 9- احساس تنش، تنیدگی، فشار، کشمکش درونی توأم با عوارض و حالاتی مانند عصبی، پرخاشگری و خستگی 10- فقدان علاقه اجتماعی، مهربانی، علاقه به دیگران و همدلی، 11- احساس گناه و شرمندگی شدید، سرزنش زیاد، دلسردی، یأس و ناامیدی و تمایل به خودکشی،12- اختلال در سیستم احساس ارزش و پذیرش خود، مانند نیاز شدید به قدرت و مقام اجتماعی، افتخارات، جاه طلبی، پیشرفت اجتماعی، پرخاشگری، ثروت، کلّّّیت، رقابت و بالعکس احساسات خودآزاری، حقارت و اتکای شدید و وابستگی زیاد به دیگران، احساس ضعف و بیچارگی، و درماندگی و تسلیم شدن در برابر ناملایمات، 13- گرایش به عبیب جویی زیاد و بیش از حد و خرده بینی وسواسی نسبت به خود و به ویژه عیوب و ضعف هایش،  14- داشتن امیال دایمی و شدید برای یافتن امنیت به صورت هدف های مکرر و متغییر و کاذب و ناقص و گاه هدف هایی که با هذیان و توهم همراهند. 

آثار و پیامدهای احساس امنیت و ناایمنی

احساس ایمنی، ارضای نیازهای بالاتر را امکان پذیر می سازد و شخص را به ظاهر شدن و یادگیری مهارت ها و تسلط بر می انگیزد، اگر امنیت تأمین نشود، شخص پیوسته می بایست بین اشتیاق به سلامت و ایمنی از یک سو و اشتیاق به رشد از سوی دیگر، میان استقلال و وابستگی، میان بازپس گرایی و فراگرایی، یکی را انتخاب کند. وقتی ایمنی آدمی در معرض خطر واقع گردد، شخص مجبور است به ارکان اساسی تری بازگشت نماید و این بدان معنا است که در انتخاب ایمنی و رشد، انتخاب ایمنی، غالب می شود و لذا نیاز به آن، بر نیاز به رشد، غلبه می کند.

مزلو(1970) تأکید می کند که هر یک از نیازهای عاطفی، شناختی و بیانی یک ارزش به شمار می رود، این نکته همان قدر که درمورد عشق به حقیقت یا به یقیین صدق می کند، درباره علاقه به ایمنی نیز صادق است. احساس ایمنی نه تنها انگیزه و محرک سودمندی نخواهد بود، بلکه استعداد فرد را در رو به روشدن و حل کردن مشکلات و خطرات نیز محدود می نماید. نابهنجاری های روانی و رفتاری در انسان هنگامی شروع می شود که احساس ناایمنی بر وجود او حاکم گردد. این احساس، به شیوه های مختلف بر مناسبات آنها، سایرین و نحوه زندگی مختلف آنها تأثیر می گذارد.

احساس ناایمنی می تواند فرد درگیر را درفشار قرار دهد و مسائل و مشکلاتی را برای او ایجاد کند و حتی پیامدهای سویی هم در بهداشت روانی فردی و ارتباطات اجتماعی او به ارمغان آورد. احساس ناایمنی می تواند از جنبه های مختلف زندگی، شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی نمود پیدا کند و با متغیرهای سن، جنس، دین، تأهل، شغل، رشته تحصیلی، شدت یا کاهش یابد. احساس ناایمنی را می توان در دوره های مختلف سنی مشاهده کرد.

احساس امنیت برای سالم بودن جسمی و روانی انسان لازم و ضروری است، احساس عدم امنیت دائم، شخص را در حال بسیج قوا و به هم ریختگی سوخت و ساز بدن قرار می دهد و اگر ادامه یابد موجود را به سوی بیماری های جسمی و روانی سوق خواهد داد. زیرا ساختمان بدن انسان قدرت تحمل تنش دائمی را ندارد. تأثیری که احساس ناایمنی بر انسان دارد، ایجاد حالت تنش و برانگیختگی و عدم تعادل است. نگرانی، ترس، وحشت و اضطراب، تنش و عصبیت، جملگی از پیامدهای نا ایمنی هستند.

فردی که نیازهای ایمنی او ارضا شده باشد همواره احساس دوستی و عشق، تعلق، آسودگی و راحتی، پذیرش خود و دیگران، عزت نفس، قدرت، دلگرمی، ثبات هیجانی، خوشنودی، علاقه اجتماعی، مهربانی، همدلی، فقدان تمایلات روان رنجوری و روان پریشی دارد.

مزلو نیازهای انسان را در اصطلاحاتی از سلسله مراتب نیازها مطرح می کند. این نیازها بر اساس یک سلسله مراتب قرار دارند به این ترتیب که تا نیازهای پایین تر ارضا نشود به نیازهای بالاتر نمی رسد. مزلو توجه کرده که این نیازها درنتیجه کمبودها در زندگی شخص به وجود می آیند و رفتارها در تلاش برای پر کردن این نیازها هستند.

زمانی که نیازهای فیزیولوژیک و جسمانی به طور نسبی ارضا شدند یک دسته از نیازهای تازه پدیدار می گردند که می توان آنها را به عنوان نیازهای ایمنی طبقه بندی نمود (امنیت، ثبات، وابستگی، اتکاء، حمایت، رهایی از ترس و اضطراب و آشفتگی، نیاز به سازمان، نظم، قانون، محدودیت، و اطمینان به نیروی پشتیبان یا داشتن حامی مقتدر). 

این نیازها نیز می توانند مانند نیازهای جسمانی، ارگانیسم را یک سره به زیر سلطه کشند. آنها می توانند به عنوان سازمانگران تقریباً منحصر به فرد رفتار، همه قابلیت های ارگانیسم را به خدمت خود فراخوانند. در این صورت می توان ارگانیسم را به صورت ماشینی تصور کرد که کارش جست و جوی ایمنی است.

از طرف دیگر می توان گفت که گیرنده ها، تاًثیرگذارنده ها، هوش و دیگر قابلیت ها، ابزارهای اصلی این جست و جویند. این نیاز مسلط، نه تنها تعیین کننده فلسفه و دیدگاه زمان حال فرد یا شخص است. بلکه ارزش ها و فلسفه ی آینده او را نیز تعیین می کند. در واقع هر چیزی نزد چنین فردی کمتر از ایمنی می نماید. در چنین شرایطی به شرط آن که به قدر کافی مدام و سخت باشد، می توان گفت که انسان تنها به خاطر ایمنی زندگی می کند. هنگامی که نیازهای ایمنی، ارضا شوند، ارگانیسم در جستجوی محبت، استقلال، و احترام به خود و غیره آزاد می شود.

ارضای نیازهای ایمنی، یک احساس ذهنی به دنبال دارد که به موجب آن انسان می پندارد خوابش با آرامش توأم شده است، احساس جسارت و شجاعت بیشتری می کند و حالات بهتر غیره.

به هر تقدیر، نگرانی، ترس، وحشت و اضطراب، تنش، عصبیت، و از کوره در رفتن ها، همگی پی آمدهای ناکام ماندن ازنیازهای ایمنی اند. مشاهدات کلینیکی به روشنی نشان می دهد که اثرات متناظر ارضای نیازهای ایمنی، فقدان اضطراب، فقدان عصبیت، آرامش، اطمینان به خود، امنیت و غیره است. روشن است که یک تفاوت منش میان، فردی که احساس ایمنی می کند و آن که عمرش را به گونه ای می گذراند که پنداری جاسوسی در سرزمین دشمنان است، وجود دارد.

لازم به ذکر است که گر چه حاصل ارضای نیازهای ایمنی، احساس آسودگی و تمدد اعصاب است. با این همه ارضای نیازهای ایمنی هیچ گاه موجد به وجود آمدن تجربیات اوج، دیوانگی شاد ناشی از عشق کام یافته، یا پی آمدهایی چون وقار، فهمیدن و نجابت نمی گردد.

نشانه و واکنش های احساس امنیت و نا ایمنی

با مشاهده اطفال و کودکان که ارضای نیازهای ایمنی در آنان بسیار ساده تر و مشهودتر از بزرگسالان است، می توان به طور کارآمدی به درک نیازهای ایمنی در بزرگسالان دست یافت.

پنهان سازی: یکی از آشکارترین واکنش های کودکان در برابر تهدید و خطر این است که آنان به هیچ وجه مانع از این واکنش نمی شوند. در حالی که به بزرگسالان آموخته شده است که به هر قیمتی مانع از آن شوند. بنابر این حتی زمانی که بزرگسالان احساس می کنند ایمنی شان در معرض تهدید قرار دارد، این احساس را نمی توان در ظاهر آنها دید.

همچنان که می توان در اطفال، واکنش های بسیار مستقیم تر نسبت به انواع گوناگون بیماری های جسمی مشاهده کرد. به نظر می رسد گاهی اوقات این بیماری ها به گونه ای بی واسطه و به خودی خود تهدید کننده باشند و باعث شوند که کودک احساس ناامنی کند. مثلاً، استفراغ، قولنج و دیگر دردهای شدید ظاهراً کودک را وادار می کنند که دنیا را به گونه ای دیگر ببیند. کودکی که با خوردن غذای نامناسب بیمار شده است ممکن است به مدت یک یا دو روز چنان دچار ترس و کابوس شود و چنان نیاز به حمایت و قوت قلب پیدا کند که هرگز قبل از بیماری اش در او دیده نشده است. تحقیقات(لوی،1945) در مورد اثرات روان شناختی جراحی بر کودکان تاحد زیادی این مطلب را ثابت کرده است.

ثبات: نشانه دیگر نیاز کودک به ایمنی این است که او انواع فعالیت های عادی و یکنواختی را ترجیح می دهد که آرامش او را بر هم نزند، زیرا او خواستار دنیایی قابل پیش بینی، قانونمند و منظم است. مثلاًً بی عدالتی، بی انصافی و ناسازگاری در والدین باعث می شود کودک احساس نگرانی و ناامنی کند. این نگرش ممکن است نه به علت بی عدالتی یا تحمل دردهای خاص باشد، بلکه به این علت است که طرز رفتار نا متعارف، تهدید به شمار می آید و سبب می گردد دنیا برای کودک غیرقابل اعتماد، ناایمن و غیر قابل پیش بینی به نظر آید. به همین جهت رو به روکردن کودک معمولی با موقعیت ها یا محرک های عجیب، ناآشنا و جدیدی که نتواند بر آنها غلبه کند، اکثر اوقات، موجب واکنش احساس خطر یا وحشت می شود، درست مانند این که مثلاً برای مدتی کوتاه گم شده یا حتی از والدینش جدا شده باشد و یا با چهره های جدید، موقعیت ها یا وظایف جدید، اشیاء عجیب یا ناآشنا، یا غیر قابل کنترل، بیماری و یا مرگ مواجه شده باشد.

این مشاهدات و نظایر آن را می توان تعمیم داد و اظهار داشت که کودک معمولی و به وضوح کمتری، بزرگسال معمولی، عموماً دنیایی امن، منظم، قابل پیش بینی، قانونی و سازمان یافته را  ترجیح می دهد، که بتواند روی آن حساب کند و در آن وقایع غیر منتظره، غیر قابل کنترل، گیج کننده یا وقایع خطرناک دیگر رخ ندهد و در هر حال والدین یا حامیان نیرومندی داشته باشد که او را در مقابل آسیب ها، محافظت کنند.

نقش خانواده و اجتماع در شکل گیری احساس امنیت و نا امنی

خانواده در شکل گیری احساس امنیت نقش بنیادین دارد. احساس امنیت در کودکانی که در خانوادهای پر از مهر و محبت و دور از تهدید، زندگی می کنند  رشد می یابد، آنها در حالت تغییرات عادی زندگی، از خود واکنش تند نشان نمی دهند. در چنین کودکانی، واکنش های احساس خطر،  اکثراً نسبت به موقعیت ها و اشیایی بروز می کند که بزرگسالان نیز آنها را خطرناک می دانند.

جامعه خوب، با ثبات، آرام و تحت اداره صحیح، معمولاً به حد کافی موجبات امنیت خاطر اعضایش را در مقابل خطرات فیزیکی، حیوانات وحشی، تغییرات شدید درجه حرارت، تهاجمات جنایی، قتل، آشوب، ظلم و نظایر آن فراهم می آورد.  

البته برای امنیت اجتماعی معانی متفاوتی بیان شده است. با این همه در یک تعریف کوتاه و جامع، امنیت اجتماعی را می توان به عنوان ایمنی خاص مردم تعبیر کرد. این مفهوم دو وجه قابل تفکیک دارد:

در یک وجه، امنیت اجتماعی در قالب ایمنی خاطر یک شهروند به عنوان نماینده (representative) تمامی مردم مورد بررسی قرار می گیرد. در این بررسی، امنیت اجتماعی یک جامعه (یک کشور، یک شهر و یا یک محله) براساس میزان رضایتمندی (satisfaction) و  آرامش خاطر یک عضو نمونه آن جامعه بررسی و ارزیابی می شود. در این نوع مطالعه، جامعه مجموعه ای همگن (homogenous) تلقی شده و از از تفاوت ها، نابرابری ها و ناهمگنی های (heterogeneity) درون جامعه صرف نظر می شود.

وجه دوم امنیت اجتماعی به تعامل (interaction) افراد جامعه با یکدیگر نظر دارد. در این بعد، رابطه مردم یک جامعه با دولت، نهادها (institutions) و مردم دیگر جوامع مدنظر می باشد.

بنابراین، به یک مفهوم بسیار واقعی عضو یک جامعه سالم، دارای هیچ گونه نیازهای ایمنی به مفهوم محرک های فعال نیست.

درست مثل این که یک آدم سیر، احساس گرسنگی نمی کند، افراد ایمن هم خود را در معرض خطر احساس نمی کند. به همین جهت اگر خواسته باشیم این نیازها را مستقیماً و به صورت آشکار ببینیم می بایست به افراد روان نژند یا تقریباً روان نژند، محرومان اجتماعی و اقتصادی نظر کرد، یا این که پدیده های هرج و مرج اجتماعی، انقلاب یا از هم پاشیدگی مراجع قدرت را مورد مشاهده قرار داد.

درحد فاصل بین این دو وضع افراط و تفریط، می توان تجلی نیازهای ایمنی را فقط در پدیده هایی از قبیل تمایلات عمومی به شغل دایمی و حمایت، تمایل به داشتن حساب پس انداز، و به انواع گوناگون بیمه(پزشکی، بیکاری، ازکار افتادگی و...) مشاهده کرد.

مزلو(1937) گرایش به داشتن دین یا فلسفه ای جهانی که جهان و مردم آن را به شکل کلِِِِِّیتی معنی دار، منسجم و رضایت بخش سازمان می دهد را تا حدودی مربوط به انگیزه امنیت طلبی می داند. در این جا هم چنین می توان به طور کلی علم و فلسفه را نیز تا حدودی جزو انگیزه نیازهای ایمنی به شمار آورد. در غیر این صورت، نیاز به ایمنی، به عنوان محرک اصلی و فعال ارگانیزم، تنها در موارد واقعاً ضروری مانند جنگ، شیوع بیماری، فجایع طبیعی، رواج جنایات، از هم پاشیدگی نظام اجتماعی، روان نژندی، آسیب مغزی، از هم پاشیدگی مراجع قدرت و اوضاع به شدت نامساعد دیده می شود.

نشانه و واکنش های احساس ناایمنی

مزلو اعتقاد دارد که رفتار افراد روان آزرده، ناشی از عدم ارضای نیازهای ایمنی است. بدین رو است که افراد ناامن، نامتعادلند. شخصی که دایماً احساس عدم امنیت، ترس و خطر از درون و بیرون خود می کند، نمی تواند انسان سالمی باشد و  با پرخاشگری و اضطراب واکنش نشان می دهد و در دنیای ذهنی خود، مدام در حال دفع کردن خطرات احتمالی است.

فرد ناایمن چنان رفتار می کند که گویی یک فاجعه عظیم در شرف وقوع است! به عبارتی دیگر، گویی او همواره به حالتی اضطراری، واکنش نشان می دهد. نیازهای ایمنی او، اغلب در جست و جویش برای یک حامی، یا یک شخص نیرومند که بتواند به او متکی باشد و شاید یک پیشوا خلاصه می شود.

احساس عدم امنیت دایم، شخص را در حال بسیج مداوم قوا و تلاطم و بهم ریختگی متابولیسم بدن قرار می دهد و اگر ادامه یابد موجود را به سوی بیماری های جسمی و روانی سوق خواهد داد.

برخی از بزرگسالان روان نژند از بسیاری جهات، شبیه کودک ناایمنی در جستجوی ایمنی اند. واکنش آنان اغلب نسبت به خطرهای مجهول و روان شناختی در دنیایی است که آن را دشمن خو، تهدیدآور می یابند.

به نظر هورنای(1937) افراد گرفتار به روان نژندی وسواسی - اجباری با عصبانیت، تلاش می کنند تا دنیا را چنان باثبات و منظم سازند که خطرات غیر منتظره، غیر قابل کنترل یا ناآشنا هرگز پدیدار نگردند. آنان با انواع قوانین، احکام و آداب، دیواری گرداگرد خود می کشند چنان که بتوانند هر امر محتمل الوقوعی را پیش بینی و خنثی کنند. آنان برای حفظ تعادل خود از هرچیز ناآشنا و غریب دوری می جویند.

هرگاه در صحنه اجتماع ، قانون، نظم و امنیت مورد تهدید جدی قرارگیرد، نیازهای ایمنی به نیازهای مبرم و اصلی بدل می شوند. یک واکنش مشترک و تقریباً قابل انتظار، پذیرش راحت تر یک حکومت نظامی یا دیکتاتوری است.

به نظر می رسد این نکته بیش از همه در مورد افرادی صادق است که نزدیک خط ایمنی زندگی می کنند. آنان بخصوص از تهدیدات نسبت به حاکمیت، قانون و نمایندگان قانون دچار اضطراب می شوند.

در اکثر انسان ها، ترس از آشوب و پوچ گرایی به واپس گرایی از نیازهای متعالی و توجه به نیازهای ایمنی که غلبه بیشتری دارند منجر می گردد. این روند برای همه انسان ها از جمله انسان های سالم نیز  صادق است. زیرا آنان نیز با بازگشتی واقع گرایانه به سطح نیازهای ایمنی، به خطرها واکنش نشان خواهند داد.

احساس عدم امنیت در ارتباط با دیگران به سه شکل ممکن است بروز نماید:

 1- اشتیاق فراوان به محبّت

2- عدم قدرت، نسبت به پذیرش عواطف

3- عدم احترام به شخصیت دیگران.

منابع

بهرافی، غلام رضا و معنوی، عزالدین. (1370). فرهنگ لغات واصطلاحات. تهران:

انتشارات دانشگاه تهران.

خداپناهی، محمد کریم. (1376). انگیزش و هیجان. (چاپ یکم) تهران: انتشارات سمت.

شاملو، سعید. (1378). بهداشت روانی. (چاپ 13).تهران: انتشارات رشد.

شعاری نژاد، علی اکبر. (1364). فرهنگ علوم رفتاری. تهران: چاپخانه سپهر.

مازلو، ابراهام اچ. (1372). انگیزش و شخصیت. ترجمه، احمد رضوانی. (چاپ سوم).

مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی. (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 1970).

مازلو، آبراهام. (1375). به سوی روان شناسی بودن. ترجمه، احمد رضوانی. (چاپ سوم).

تهران: معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی مشهد.

مازلو، ابراهام اچ.(67 – 1366). روان شناسی شخصیت سالم. ترجمه، شیوا رویگریان.

تهران: ناشر سازمان چاپ هدف.

میلون، تئودور. (1352). روان درمانی. ترجمه. کرامت الله موللی.

نشریه لغات و اصطلاحات روان شناسی. مدرسه عالی دختران. شماره 26.

حق طلب، طاهره. (1372). هنجار یابی آزمون ایمنی–ناایمنیS –I مزلو بر روی جامعه

دانشجوی دانشگاه های بو علی سینا و علوم پزشکی همدان. پایان نامه تحصیلی کارشناسی

ارشد.دانشگاه علامه طبا طبایی. استاد راهنما، بهرامی، هادی، استاد مشاور، دلاور، علی.

Maslow, A.H. (1952). Manual for thesecurity – Insecurity

تصلب شرایین یا گرفتگی رگها را جدی بگیرید!

مقاله میهمان:

تصلب (سخت شدن) شرایین (سرخرگ ها) یا آترواسکلروز (atherosclerosis) عبارت از سخت و ضخیم شدن دیواره سرخرگ ها. گرفتگی عروق یا تصلب شرایین بدین معناست که بافت رگها سخت و باریک می شود، تصلب شرایین اصلی ترین علت حمله قلبی، سکته مغزی و بیماریهای عروقی دیگر است، که به همه آنها بیماریهای قلبی وعروقی اتلاق می شود. بیماریهای قلبی و عروقی علت اصلی مرگ در اغلب کشورها است.

 اگر پرفشاری خون به مدت چند سال ادامه یابد و تحت درمان قرار نگیرد، به تدریج دیواره داخلی سرخرگ ها آسیب می بیند. سرخرگ های آسیب دیده، توده های چربی ذخیره شده یا پلاک ها را که به آن آتِروم (atheroma) گفته می شود به خود جذب می کنند. به این وضعیتT تصلب شرایین گفته می شود. فشاری خون بالا، دیواره های داخلی سرخرگ های متوسط و بزرگ را تحت فشار قابل ملاحظه قرار می دهد. با گذشت زمان، پارگی های کوچک یا تضعیف دیواره های سرخرگ ایجاد می شوند.  توده های سلول چربی خونو کلسترول به تدریج به دیواره مناطق آسیب دیده می چسبند. پس از چند سال، این توده ها به شکل یک پلاک سخت رشد می کنند.  این فرآیند پیشرفته به صورت خاموش و آرام آرام رگها را مسدود میکند و گردش خون را به خطر می اندازد. در نتیجه، نه تنها در معرض حمله قلبی قرار می گیرید، بلکه سکته مغزی و سایر بیماریها نیز دور از ذهن نخواهند بود. تصلب شرایین تا سنین میانسالی و بیشتر از آن، هیچ علائمی ندارد. اما زمانی که رگها به باریکترین حد خود می رسند، خون لخته می شود و باعث درد شدید خواهد شد. رگهای مسدود شده گاهی پاره می شوند و لخته های خون در مسیر رگ به حرکت در می آیند . تصلب شرایین به مرور در کل بدن اتفاق می افتد.


 تصلب شرایین و پلاکها باعث به وجود آمدن سه نوع بیماری قلبی و عروقی می شوند:
1. بیماری شریانهای کرونری: پلاکها و رسوبات ساکن باعث گرفتگی عروق درد شدید قفسه سینه می شوند و یک پاره گی ناگهانی باعث از کار افتادن ماهیچه قلب می شود . این سکته قلبی و یا اصطلاحاً میوکارد است .

 2. بیماری عروقی مغزی : پلاکها ورسوباتی که در رگهای مغز پاره می شوند، باعث سکته مغزی و آسیب دائمی به مغز می شوند. مسدودشدن های گذرا نیز در رگهای مغز باعث  نارسایی مغزی می شود که هشداری است برای سکته مغزی . در صورتی که ممکن است هیچ آسیب جدی هم دراین حالت به مغز نرسیده باشد.

 3. بیماری پریفرال ( باریک شدن عروق ) : باریک شدن عروق در پاها باعث کم شدن گردش خون در این اندام ها می شود، که منجر به اختلال در راه رفتن و به تعویق افتادن بهبودی زخمها می شود . که نوع حاد این بیماری منجر به قطع عضو می گردد.

چه کسانی دچار تصلب شرایین می شوند ؟

بهتر است این گونه سوال کنیم که چه کسانی دچار تصلب شرایین نمی شوند؟ در کالبد شکافی که از سربازان امریکایی حاضر در جنگهای کره و ویتنام به عمل آمد، نصف و یا سه چهارم آنها دچار تصلب شرایین بودند. شواهد بر این  مسئله دلالت می کند که تعداد زیادی از جوانان تصلب شرایین خاموش دارند. تحقیقات گسترده ای که در سال ٢٠٠١ بر روی ٢٦٢ داوطلب با سنین مختلف انجام شد، نتایج شگفت انگیزی به همراه داشت:

٥٢٪ کل داوطلبان مبتلا به تصلب شرایین بودند. ٨٥٪ افراد بالای ٥٠ سال مبتلا به تصلب شرایین بودند.١٧٪از افراد ١٣ تا ١٩ سال دچار تصلب شرایین بودند.!!!!!  .اگر به سن چهل سالگی رسیده اید، احتمال اینکه دچار تصلب شرایین باشید ٥٠٪ است.هر چه قدر سن شما بالاتر رود خطر تصلب شرایین نیز بیشتر می شود. اکثریت افراد ٦٠ سال به بالا دچار عارضه تصلب شرایین هستند، اما نشانه ای قابل تشخیص برای آنها وجود ندارد.

علائم تصلب شرایین

این بیماری، علایمی ایجاد نمی کند. پرفشاری خون و تصلب شرایین به عنوان بیماری های خاموش شناخته شده اند زیرا تا زمانی که آسیب بافتی روی نداده موجب بروز علایم نمی شوند. معمولاً اولین علامت تصلب شرایین ،بروز درد در عضلاتی است که از رگ های خونی مبتلا خون می گیرند. این عضلات ممکن است عضلات قلب یا ساق پاها باشند.در بعضی موارد، اولین علایم بیماری تصلب شرایین ممکن است به صورت حمله قلبی یا سکته مغزی بروز کنند. همواره با پزشک خود درباره تصلب شرایین مشورت کنید. اگر چه تصلب شرایین معمولاً در افراد مسن تر تشخیص داده می شود، ولی اغلب تشکیل پلاک در دوران قبل، روی می دهد.


عوامل تصلب شرایین

چند عامل خطر در ارتباط با پرفشاری خون و تصلب شرایین وجود دارند:

۱) کشیدن سیگار علت شماره یک قابل پیشگیری تصلب شرایین و بیماری قلبی است. سیگار با تنگ کردن سرخرگ ها فشار خون را بالا می برد و برای دیواره های سرخرگ سمی محسوب می شود. سیگار مقدار کلسترول خون را افزایش می دهد و نیز موجب غلیظ شدن خون می شود و در نتیجه احتمال تشکیل لخته در اطراف پلاک و تصلب شرایین را افزایش می دهد.

۲) کلسترول بد (LDL) ، چربی ها را به جریان خون می برد درحالی که کلسترول خوب (HDL)، چربی ها را به کبد می برد تا در آنجا مورد پردازش قرار گیرند و از بدن دفع شوند. مقادیر بالای LDL و مقادیر پایین HDL، خطر ایجاد تصلب شرایین را افزایش می دهند.

۳) مقدار زیاد چربی های اشباع شده (حیوانی) رژیم غذایی منجر به پرفشاری خون، چاقی و افزایش کلسترول و تصلب شرایین می شود.

۴) مصرف الکل از علل تصلب شرایین و فشاری خون بالا است.

۵) چاقی و افزایش وزن، از علل عمده پرفشاری خون و تصلب شرایین هستند.

۶) دیابت شیرین با افزایش احتمال پرفشاری خون و تصلب شرایین ناشی از آسیب عروقی دراز مدت ناشی از بالا بودن مقدار گلوکز خون همراه است.

۷) شیوه زندگی غیر فعال موجب افزایش فشار خون می شود. ورزش، فشار خون را کاهش می دهد و می تواند از ایجاد تصلب شرایین محافظت به عمل آورد.تغییر روش زندگی و کاهش عوامل خطر در اوایل زندگی می تواند به پیشگیری از تصلب شرایین و پرفشاری خون در سال های بعد کمک می کند

راه های درمان:

تصلب شرایین بیماری است که به سرعت پیشرفت میکند اما قابل پیشگیری است؛ چون ٩ فاکتور، شامل ١-کشیدن سیگار ٢-کلسترول بالا ٣- فشار خون بالا  ٤ -دیابت
٥-چاقی اطراف شکم ٦-استرس ٧- نخوردن یا مصرف کم میوه ها و سبزیجات  ٨- مصرف الکل ٩-نداشتن برنامه ورزشی منظم! اگر شما از هر کدام از این فاکتورها جلوگیری کنید متخصصان معتقدند که ازخطر بیماریهای قلبی و عروقی و تصلب شرایین به شدت کاهش می یابد. در عین حال موارد زیر نیز مطرح است:

 1. مکمل های غذایی ممکن است تنها در صورت ناکافی بودن مقدار آنها در رژیم غذایی مفید باشند. بعضی از مطالعات نشان داده اند که کوآنزیم Q10 در بهبود تصلب شرایین و کاهش فشار خون مؤثر واقع می شود.

2. روغن ماهی که حاوی اسیدهای امگا-۳ است در بهبود تصلب شرایین و فشار خون موثر می باشد .

3. خوردن مرکبات: در کارآزمایی های بالینی دیده شده است که مصرف ویتامین C، فشار سیستولیک افزایش یافته را کاهش می دهد. ویژگی های آنتی اکسیدان ویتامین C به افزایش سنتز یا پیشگیری از تجزیه اکسید نیتریک کمک می کنند. این مولکول کوچک موجب شل شدن رگ های خونی دچار تنگی شده و در نتیجه، کمک به پایین آمدن فشار خون بالاست.

انار نیزخاصیت آنتی‌اکسیدانی دارد که مانع تصلب شرایین و بیماری قلبی، کاهش کلسترول بد (LDL) ، باعث کاهش فشار خون بالا و چربی بوده، خون را تصفیه و تقویت‌کننده قلب و کلیه و اشتها‌آور است و بهتر است قبل از غذا مصرف شود. انار در دفع اوره و کلسترول، دفع سموم و تعادل مایعات بدن بخصوص خون نقش مهمی دارد.

به طور کلی توصیه می شود رژیم‌ غذایی‌ کم‌ چرب‌، کم‌ نمک‌ و پرفیبر باشد ولی مصرف‌ غلات‌، میوه‌ها و سبزیجات‌ تازه‌ را افزایش‌ دهید.

4. نشان داده شده است که مصرف «سیر» تصلب شرایین ناشی از فشار خون بالا را کاهش می دهد. تصور می شود سیر با شل کردن عضلات صاف و اتساع رگ های خونی دچار تنگی و تصلب شرایین این اثر را اعمال می کند.

5. مصرف دارو؛ زمانی که رگ مسدود می شود، با خوردن دارو و تغییر در شیوه زندگی، تشکیل شدن پلاکها کاهش می یابد و یا قطع می شود. داروهای مخصوص کلسترول بالا و فشار خون بالا پیشرفت تصلب شرایین را کاهش می دهد و خطر حملات قلبی و مغزی را نیز پایین می آورد.

6. تغییر در شیوه زندگی: تغییر در شیوه زندگی، جلوی پیشرفت تصلب شرایین را می گیرد و یا  حتی آن را متوقف می کند.  اگر رژیم غذایی سالم، ورزش و ترک سیگار را وارد زندگی خود کنید، این تغییرات باعث  کاهش روند مسدودیت رگها می شود و ثابت شده است که خطر حملات قلبی و سکته مغزی را کاهش می دهد.

 7 .عمل های پیشرفته جراحی نیز می توانند رگهای بسته شده را باز کنند :
آنژیوگرافی و استنت گذاری: اتریزاسیون قلبی همراه آنژیوگرافی رایجترین عمل قلبی برای باز کردن عروق و تصلب شرایین است. با استفاده از یک لوله بسیار باریک که پزشکان از طریق رگ پا و یا بازو به داخل رگ می فرستند، به محل انسداد رگ می رسند. انسداد رگ در مانیتوردستگاه ایکس ری دیده می شود. آنژیوپلاستی  و استنت گذاری نیز باعث باز شدن رگ مسدود شده می شوند. استنت گذاری درد را کاهش می دهد اما از سکته قلبی احتمالی در آینده جلوگیری نمی کند

عمل بای پس : در این روش جراحان یک رگ سالم ( معمولاً از پا ) را جدا کرده و جایگزین رگ مسدود شده میکنند.
البته در نهایت این عملهای جراحی عوارض جانبی پیچیده ای دارند. به همین دلیل پزشکان آنها را بر روی بیمارانی انجام می دهند که دردهای شدید دارند. و در نتیجه بهترین شیوه برای دچار نشدن به تصلب شرایین پیشگیری از طریق خودمراقبتی می باشد.

چرا و چه غذا هایی را با هم نخوریم؟

 مقاله میهمان

مواد غذائی شامل مواد خامی مانند پروتئین، هیدروکربن و چربی هستند که همان طوری نمی توانند قابل استفاده برای بدن باشند. ابتدا باید فعل و انفعالاتی روی آنها انجام شود تا بتوانند مورد استفاده بدن قرار گیرند که نام این فعل و انفعالات را هضم نامیده ایم. تغییراتی که بر روی مواد غذائی انجام می گیرد تحت تأثیر موادی می باشند بنام آنزیم ها که به توضیح می پردازیم:

آنزیم ها، عامل فعل و انفعالات فیزیولوژیکی می باشند، آنها مواد غذائی پیچیده را تبدیل به فرمی ساده تر می کنند که بتواند مورد قبول جریان خون و در نتیجه مورد استفاده سلولهای بدن برای تولید سلولهای جدید قرار گیرد. هر آنزیمی، کار تخصصی خودش را انجام می دهد؛ بدین رو آنزیمی که هیدروکربن را هضم می کند، نمی تواند پروتئین و یا چربی را هضم نماید. حتی برای هضم مواد غذائی  که با هم شباهت دارند؛ برای مثال آنزیمی که می تواند مالتوز را هضم کند نمی تواند لاکتوز را جذب نماید.  هر نوع شکری نیاز به آنزیم مخصوص خودش را دارد.

پروسه هضم غذا مراحل مختلفی دارد که هر مرحله آنزیم مخصوص آن مرحله را نیاز دارد که اگر هضم ماده غذائی در مرحله قبلی درست انجام نگرفته باشد، در مراحل بعدی هم درست انجام نخواهد گرفت. برای مثال اگر پپسین که آنزیم پروتئین است، پروتئین را به پپتون تبدیل نکرده باشد، آنزیم مرحله بعدی که باید پپتون ها را به آمینواسیدها تبدیل کند هم نمی توانند کار خود را انجام دهند. شاید بتوانیم آنزیم ها را تشبیه کنیم به پروسه تخمیر مانند فعل و انفعالاتی که روی شیر انجام میگیرد تا ماست درست شود. حال آن فعل و انفعالات بدون مایه ای که به شیر می زنیم تا تخمیر انجام شود، انجام نمی گیرد!!

آنزیم ها مانند کلیدی می باشند که باید درست به قفل بخورد تا بتواند فعل و انفعالات انجام گیرد. هضم غذا از دهان شروع می شود. تمام مواد غذائی به وسیله جویدن، خورد می شوند و به خوبی با بزاق دهان مخلوط می شوند. از بخش شیمیائی هضم غذا، فقط هضم مواد نشاسته ای است که از دهان شروع می شود. بزاق دهان که معمولا یک مایع قلیائی می باشد، شامل آنزیمی می باشد به نام پتیالین که مواد نشاسته ای را به مالتوز که یک شکر پیچیده است، تبدیل می کند که بعد در روده بازهم به وسیله آنزیم مالتز تبدیل به شکر ساده یا دکستروز می شود. کار آنزیم پتیالین روی مواد نشاسته، حالت آماده کردن آن را برای مرحله بعدی دارد. گفته می شود اگر مرحله اول هضم نشاسته در دهان انجام نگیرد، یک آنزیم دیگر به نام امیلیزموجود می باشد که  بتواند آن را جبران کند، البته به شرطی که مواد نشاسته ای در راه قبل از رسیدن به روده، تخمیر نشده باشد. آنزیم پتیالین در اثر فضای اسیدی و همچنین در اثر عکس العمل قوی قلیائی  از بین می رود. برای همین محدودیت  کار آنزیم است که ما نباید چند مواد نشاسته ای را با هم مخلوط مصرف نمائیم. من تعجبم که برخی از افراد به ظاهر آشنا با تغذیه می گویند که از نظر علمی ثابت نشده که خوردن میوه بعد از غذا و قبل از آن، تفاوتی ندارد.!!!!!!

قوانین ترکیب غذاها، بر اساس قوانین و اصول بیولوژی، فیزیولوژی و فعل و انفعالات شیمیایی می باشد. در علم شیمی ثابت شده که بعضی از مواد که با هم نمی توانند ترکیب شوند، فقط به وسیله یک ماده سومی به نام کاتالیست میتوانند ترکیب شوند.  به همین جهت ترکیب صحیح مواد غذائی نقش بسیار مهمی در سلامتی و جلوگیری از پیری زودرس دارد. حیوانات در طبیعت از روی غریزه طبیعی شان می دانند که چه نوع ماده ای را با ماده دیگر، همزمان مصرف نکنند. انسان های اولیه نیز چنین بوده اند، اما به نظر می رسد با پیشرفت توانائی های ذهنی در بشر، غرایز طبیعی او کاهش یافته و به حد قابل ملاحظه ای از بین رفته است. اما انسان معاصر با علم و آگاهی بیشتر به فعل و انفعالات شیمیائی که در عمل فیزیولوژی هضم غذا انجام می گیرد، توانسته است به لزوم این قوانین در حفظ سلامتی پی ببرد. پس به عنوان یک فرد دانا و آگاه، باید از این دانش و آگاهی حداکثر استفاده را ببریم. اگر آگاهی به فیزیولوژی دستگاه گوارش و هضم غذا  بتواند تغییراتی در روش خوردن ما بوجود بیآورد، باعث شود مواد غذائی بهتر هضم شده  و سلولهای بدن ما گرسنه نمانند ولی یک انسان ناآگاه، با نادیده گرفتن این دانش و آگاهی جدید، آسیب زیادی به سلامتی خود وارد می نماید و فضای بدن را برای بیماری های مختلف آماده می سازد.

مواد غذایی گوناگون را نباید با هم خورد مواد غذائی شامل چندین ماده ارگانیک شناخته شده مانند پروتئین، هیدروکربن (شکر، مواد نشاسته ای)، چربی، مواد معدنی و ویتامین ها می باشند که معمولا دارای کم و بیش مواد زائد نیز می باشند. غذاها بنا بر مواد ارگانیکی که دارند به دسته های زیر تقسیم شده اند:

پروتئین ها

غذاهای پروتئینی، غذاهائی هستند که شامل درصدی بالا از مواد پروتئین هستند. مانند: خشکبار، تمام سریال ها، حبوبات خشک، سویا، پسته شام، تمام گوشت ها، پنیر، زیتون، آواکادو، و شیر

هیدروکربن ها

هیدروکربن ها مواد نشاسته ای و شکرها هستند که میتوان آنها را به ۳ گروه تقسیم کرد.  ۱- مواد نشاسته ای   ۲- شکرها و شیره ها   ۳- میوه ها
مواد نشاسته ای مانند: تمام سریال ها، حبوبات بجز لوبیای سویا، انواع سیب زمینی، پسته شام، کدوهای زرد زمستانی
مواد غذائی نشاسته ای متوسط: گل کلم، چغندر، هویج، ریواس، شلغم
شکرها و شیره ها : شکر قهوه ای، شکرسفید* شکرشیر، شکر درخت میپل، شکر نیشکر، عسل، شیره خرما
میوه های شیرین: موز، خرما، انجیر، کشمش، انگورهای شیرین، آلوشیرین، خرمالو، انبه، پاپایا، گیلاس، گلابی خشک شده

چربی ها

مواد چربی و روغن ها مانند : روغن زیتون، روغن سویا، روغن تخم آفتابگردان، روغن کنجد، کره و کره های جایگزین، کرم، روغن خشکبارها، روغن ذرت، پیه آب شده، بیشتر خشکبارها، چربی گوشت ها، روغن های حیوانی، روغن دانه فلکس و آواکادو

میوه های اسیدی

بیشتر اسیدهائی که خورده میشود، میوه های اسیدی هستند مانند : پرتقال، گریپ فروت، آناناس، انار، گوجه فرنگی، لیموی سبز و لیموی ترش زرد، سیب های ترش، انگورهای ترش، هلوهای ترش، آلوهای ترش

میوه های اسیدی متوسط

این نوع میوه ها نسبت به میوه های اسیدی، اسید کمتری دارند مانند : انجیر تازه، گلابی، گیلاس شیرین، هلوهای شیرین، سیب های شیرین، زردآلو، آلوهای شیرین

سبزیجات بدون نشاسته و سبزیجات سبز

این سبزیجات شامل تمام سبزیجات آبدار و تازه با رنگهای متفاوت میباشند مانند : کاهو، کرفس، کلم، گل کلم، کلم بروکلی، اسفناج، بامیه، خیار، مارچوبه تازه، کلم چینی، تره، گیاه خردل، شلغم، بادمجان، کلم قمری، تربچه، جعفری، شاهی، پیاز و پیازچه، تره فرنگی، سیر، کدوسبز، برگ چغندر، برگهای سبز شلغم، برگهای سبز دندلیان، برگ های قاصدک، فلفل های شیرین. گشنیز

یا به فارسی میوه های آبدار Melons

این میوه ها مانند : هندوانه، انواع خربزه ها، طالبی


روش صحیح خوردن مواد غذایی

هرچقدر ما غذاهای متنوع را در یک وعده بخوریم، بیشتر عمل هضم مشکل میشود. تعداد مواد غذایی که در یک وعده میخوریم باید محدود باشد. غذاهای ساده و فقط چند نوع، بهتر این است که از ۴ نوع بیشتر تشکیل نشده باشد. انسانها به اشتباه یاد گرفته اند که باید در یک وعده بسیار متنوع غذا بخورند. آنزیم پتیالین فقط میتواند در فضای الکالین کار خود را انجام دهد و حتی با ضعیف ترین اسید از بین میرود. بنابراین هرگز مواد هیدروکربن دار را با مواد اسیدی در یک وعده نخورید. این به این معنی است که نباید نان، سریال، برنج و یا سیب زمینی را با پرتقال، گریپ فروت، آناناس، و غیره خورد. اسید نه تنها باعث از بین رفتن آنزیم پتیالین شده و سبب اختلال در هضم هیدروکربن میشود، بلکه باعث تخمیر هیدروکربن در بدن میگردد. تخمیر هیدروکربن در بدن مواد غذایی را از بین برده  و تولید کربن دی آکساید و الکل میکند. ترشح آنزیم مخصوص هضم پروتئن زمانی میتواند ترشح شود که پروتئین چشیده شود. اگر پروتئین چشیده نشود، آنزیم هضم آنهم ترشح نخواهد شد، اما اگر آنزیم مخصوص هضم پروتئین که اسیدی میباشد ترشح شود، مواد هیدروکربنی هضم نخواهد شد. پس نتیجه میگیریم که نباید مواد پروتئینی را با مواد هیدروکربنی با هم در یک وعده بخوریم. این به این معنی میباشد که نباید گوشت، تخم مرغ و یا پنیر و غیره را با نان، سریال، سیب زمینی، کیک و غیره در یک وعده بخوریم.  اگر این موضوع را رعایت نکنیم، نه تنها مواد هیدروکربن هضم نمیشود، بلکه در معده مانده تا هضم پروتئین تمام شود، و بعد این هیدروکربن که کاملا هضم نشده و تا اندازه ای خراب شده به روده ریخته میشود. یک پروسه اسیدی که ترشح اسید معده میباشد، با یک پروسه الکالین که هضم با بزاق دهان است نمیتوانند در آن واحد باهم انجام گیرند. بنابراین اسیدی بودن معده جلوی هضم هیدروکربن را میگیرد و مواد غذایی هیدروکربنی خراب میشود. نباید ۲ نوع ماده پروتئینی و یا ۲ ماده هیدروکربنی را باهم در یک وعده غذا خورد، زیرا که این کار عمل هضم را پیچیده کرده و سبب پرخوری و مقدار اضافی پروتئین و یا هیدروکربن در بدن میشود. این به این معنی است که نباید گوشت، تخم مرغ، پنیر را در یک وعده باهم خورد. و یا اینکه نباید نان ، سریال، کیک، و سیب زمینی را در یک وعده باهم خورد. همچنین مواد هیدروکربن داری که با شکر مخلوط شده هم روش ناسالمی برای خوردن مواد هیدروکربن میباشد. چرا؟ چون مزه شکر دهان انسان را گول زده و دیگر دهان آنزیم پتیالین را برای هضم هیدروکربن ترشح نمیکند. بنابراین اگر مواد نشاسته ای با شکر، ژله، مربا، شیره و غیره مخلوط باشد، هضم مواد نشاسته ای مختل خواهد شد. سوپ ها که معمولا بدون جویدن خورده میشود، نباید حاوی مواد نشاسته ای باشد.

در خاتمه، بخش اعظم هر وعده از غذا باید از میوه های تازه و سبزیجات تازه سبز باشد. چرا؟ برای دلایل زیر

  1. این کار از زیاده روی در خوردن غذاهای دیر هضم و سنگین جلوگیری میکند
  2. مقدار زیادی مواد لازم  و ارگانیک برای بدن تامین میشود
  3. اگر چیزی به نام ویتامین موجود باشد، مقدار زیادی ویتامین به سلولهای بدن میرساند
  4. میوه ها و سبزیجات حرکات موجی روده را که پریستالسیس نام دارد را بهبود میبخشد
  5. میوه ها و سبزیجات روده ها را از سموم مانده پاک میکند

 تمام میوه ها و سبزیجات باید به صورت خام خورده شود اگر بخواهیم که خواص ذکر شده را از آنها بگیریم. چرا؟ چون با پختن از بین میروند. سبزیجات میتوانند جدا خورده شود و یا بصورت سالاد با غذا. بهتر است که سالاد بدون سالاد درسینگ خورده شود، و یا لیموی تازه و کمی روغن زیتون. یک روش سالم اینست که قبل از شروع غذا یک ظرف بزرگ سالاد سبزیجات و یا سالاد میوه خورده شود، زیرا که این کار جلوگیری از پرخوری میکند. یک قانون کلی این است که غذای اصلی یک روز باید شامل یک سالاد بزرگ سبزیجات  و یا سالاد میوه باشد.

تمام مواد سالاد باید نپخته باشد و شامل سالاد درسینگ نباشد. سالاد میوه میتواند با مواد پروتئینی در یک وعده خورده شود، اما هرگز نباید با مواد نشاسته ای مخلوط خورده شود. اما اگر یادتان رفت و نتوانستید کاملا این قوانین را رعایت کنید، نگران نباشید، شاد باشید، چون نگرانی هضم غذا را مختل میکند، اما شاد بودن به هضم غذا کمک میکند.

درس صدم: با ورزش، تنظیم جذب و دفع بدن و مدیریت هیجانات، سلامتی خود را تضمین کنید!

گفته شد که برای سلامت زیستن، باید شش امر (یعنی 1. تغذیه= غذا و آب ،2. خواب و بیداری ،3. تنفس= بهبود هوا و اکسیژن رسانی به بدن، 4. تنظیم حرکت و سکون ،  5. تنظیم جذب و دفع ، 6. مدیریت هیجانات یا اعراض نفسانی ) را در نظر داشت؛ در درس گذشته از سه مورد آن سخن گفتیم. اینک  سه مورد آخر آن در این درس،  ارایه می گردد:

4. تنظیم حرکت و سکون: در دوران کنونی که زندگی ماشینی از تحرک ما انسانها کاسته است، برای حفظ  سلامتی  انجام بیست دقیقه ورزش، در هر شبانه روز، ضروری و  لازم است.  البته ورزش و به ویژه پیاده روی در حدّی که رنگ و روی انسان، سرخ شود و عرق او در بیاید، کفایت می کند؛  ورزش های سنگین و حرفه ای، برای سلامتی انسان، مفید نیسند. چه خوب است همواره ورزش و نرمش صبحگاهی ، راه پیمایی و در صورت امکان کوه پیمایی را در برنامه آخر هفته خود داشته باشید.

5. تنظیم جذب و دفع یا احتباس و استفراغ: تنظیم جذب و دفع یکی از مهم ترین اصول شش گانه ضروری است که بدون تنظیم آن سلامتی تداوم نخواهد یافت و هیج بیماری قابل درمان نخواهد بود و بی جهت نیست که در طب سنتی از یبوست، به عنوان (مادر همه بیماری ها)  یاد شده است.بدون تنظیم یبوست، بیماری ها، غیر قابل درمان می باشد. انسان سالم، به تعداد هر وعده غذا،  یک بار دفع  یعنی روزی  سه بار اجابت مزاج و حداقل در شبانه روز، یک بار توالت بزرگ دارد،استفراغ در طب سنتی از ریشه فراغت یافتن  به معنی آزاد و رها شدن بدن از مواد زائد، نامتعادل و غیرطبیعی می باشد؛ به عبارت دیگر، استفراغ یعنی زدودن سموم و مواد زایدی که در هر یک از مراحل هضم و متابولیسم مواد غذایی ایجاد می شود. اگر فردی غذا به اندازه کافی بخورد، ولی دفع مدفوع، ادرار و یا تعریق کافی نداشته باشد دیر یا زود دچار مشکل خواهد شد؛ همچنین اگر فردی غذای کافی بخورد ولی بیش از اندازه، دفع مدفوع، ادرار و یا تعریق داشته باشد و به عبارت دیگر استفراغ بیش از اندازه داشته باشد نیز دچار مشکل می شود. اگر دقت کنید اکثر بیماران، یبوست دارند. بدین رو است که تنظیم یبوست حتی در بهبود بیمارانی که دچار نارسایی کلیه  هستند، نیزموثر است. انتخاب 60  درصد غذا از میوه و سبزیجات و کاستن از خوردن گوشت و مصرف تنقلات مصنوعی و چای و قهوه و قند و شکر، یبوست را معالجه می کند.

6. مدیریت هیجان ها یا تنظیم اعراض نفسانی : حالات روحی و روانی مانند خشم، نگرانی، غم، خجالت و ترس نیز مانند بقیه اعمال طبیعی بدن، جزء اعمال طبیعی بدن می باشند و مدیریت این هیجانات، موجب تعادل در مزاج اصلی انسان می گردد و سلامتی و سعادت بشر را به ارمغان می آورد. افزایش و کاهش این حالات که مستقیم و غیرمستقیم روی متابولیسم، گردش خون، تنفس، ترشحات دستگاه گوارش و غدد داخلی و عضلات تاثیر دارند، می توانند معضلات و مشکلات پیچیده جسمی و روانی را برای انسان به وجود بیاورند. بنابر این نباید از بروز طبیعی و منطقی این حالات روانی جلوگیری و با آنها مقابله نمود بلکه بای مدیریت شده، از  افراط و تفریط در این حالات روانی، جلوگیری کرد.
بدینسان حتما از استرس ، تنش زیاد و حرص و جوش خوردن  خوداری نمائید ، چون در این مواقع ترشح هورمون های استرس مثل گلوکاگون ، اپی نفرین و نوراپی نفرین ، کورتیزول و هورمون رشد، آثار منفی بسیاری، در بدن شما بر جای می گذارند.
   تاثیر اعراض نفسانی همانند خشم ، شادی و لذت ، امید ، عشق و فراغ ،غم ، ترس ، خجالت ،دلواپس بودن در  کارهای مهم. : اعرض نفسانی موجب تغییر مزاج اخلاط و در نتیجه تغییر مزاج اندام ها  و نفس و در نتیجه تغییر افعال در بدن می شود. تاثیر اعراض نفسانی در بدن، قوی تر از اثر غذا و نوشیدنی، خواب و بیداری و حرکت و سکون است  و موجب تغییر سریع در مزاج انسان می شود. از آنجا که  به هنگام عصبانیت، ترس و دیگر حالات روانی که  می تواند تنفس را تحت تأثیر قرار دهد، در این حالات، تنفس صحیح می تواند بسیاری از تنش ها و اضطراب ها و علائم آن مانند سردرد، بی حوصلگی و خستگی را از انسان دور نماید. برای حل و فصل و مدیریت هیجانات، نیار به آموزش دیدن، کسب مهارت و دریافت مشاوره از کارشناسان است. موفق و بسلامت باشید.برگرفته از مطالب  دکتر قنبر زاده سایت طب نوین سلامت.