داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس نود و هفتم: ایمان را انتخاب کنید؛ نگذارید ترس ها، بدنگری و منفی بافی ها، تبدیل به واقعیت های زندگی شما شود!

سلام بر یاران خودآگاهی! امیدوارم حالتون خوب باشه و روز به روز خوبتر بشه!

ما چه بدانیم و چه توجه نداشته باشیم، در هر لحظه تز زندگی، در درون خود، در حال انتخاب هستیم؛ انتخاب میان  ایمان، توکل، خوش بینی، مثبت نگری و در نتیجه دست یافتن به آرامش! یا برگزیدن، تن دادن و تسلیم شدن به ترس ها، بدبینی ها، منفی نگری ها و در نتیجه گرفتار شدن به نگرانی و  اضطراب! اکنون وقت آن فرا رسیده که شما از خود بپرسیید که در زندگی درونی و اصلی خودتان، کدام را برگزیده اید؟

اگر ترسها را انتخاب کنید، ترس، محبت، شادی، خوش خلقی، حوصله، صبر و شکیبایی را تخریب می کند ولی زندگی شما را پر از نفرت، تنفر، حزن، غمگساری، کژ خلقی، بی حوصلگی و بی قراری می کند!!!

پس ترسها را انتخاب نکنید؛ ایمان به خداوند و توکل به او را برگزینید تا نسبت به به خودتان نیز خوش بین تر شوید و بتوانید روی خود سرمایه گذاری کنید! هرگز در این مورد مقلد دیگران نباشید که هر چه بیشتر از ترسوها و نگرانها تقلید کنید تهی تر و پوچ تر می شوید!

درس نود و ششم: برداشت، تحلیل، تفسیر، افکار، احساسات، داوری و قضاوت های خود در مورد دیگران را عین واقعیت و حقیقت مپندارید!!

سلام بر شما همراهان گرامی!

 آیا تا به حال به این واقعیت و حقیقت توجه کرده اید که لزوما برداشت های ما با واقعیت و حقیقت، یکی نیست! چون همه افراد و امور جهان و تمام وقایعی که در دور و بر ما اتفاق می افتد،  ابتدا از سوی ذهن ما، مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفته و در چهارچوب و قالب الگوها، تجربیات و اطلاعات پیشینی و القا و  آموخته شده به ما، مورد فهم قرار می گیرد؟!!! بدین رو باید بدانیم که در بسیاری از موارد، ذهنیات و به تبع آن احساسات ما، عین واقعیت و حقیقت را به ما نشان نمی دهد!!!

افزون بر آن، آیا توجه دارید که چون باورها و اطلاعات درست و غلط ذهنی و به تبع آن، احساسات مثبت و منفی ما، در فهم امور مختلف، دخالت دارند، گاه ما دچار توهم، خیالبافی، حدس، گمان و تردید می شویم  و به همین جهت به بدفهمی، بدبینی، زیاد و کم کردن واقعه و یا سخن و گفتار دیگران، برداشت منفی از مطالب و وقایع و حوادث، پیش بینی های نادرست و بی منطق، ترسها و نگرانی های بی جا و حتی خنده دار، داوری های غلط و معکوس، گرفتار می شویم ، آری ما در فرایند فهمیدن، وقایع را بزرگ یا کوچک نمایی،می کنیم و یا بخشی از آن را فیلتر کرده، یا اصلا نمی بینیم، یا آن را از ذهن خود حذف نموده و یا نادیده می گیریم؟ پس برداشت های خود را نشانگر واقعیت و حقیقت، مپندارید!!!

بگذارید خیالتان را راحت تر کنم! ما  از همان ابتدا که حوادت و افراد،مواجهه می شویم،  اصلا به دنبال درک واقعیت و حقیقت نیستیم؛ بلکه به دنبال تایید و اثبات پیش فرضهای خود هستیم و لذا وقایع و حقایق را، آن قدر بزرگ و کوچک و حذف و افزودن کرده و تغییر می دهیم تا بابا ذهنیات و احساسات پیشینی ما هماهنگ و سازگار شود و ما با اطلاعاتی خلاف باورها و شناخت و اطلاعات قبلی خود مواجه نشویم که دردسر بزرگی برای ما ایجاد می کند!!!! در حالی که وظیفه و خیر ما در کشف حقیقت و در تغییر دادن افکار و برداشت های قبلی خودمانبر طبق واقعیت و حقیقت  است!!!

با کمال تاسف، اغلب ما انسانها،  در برابر تغییر کردن و تغییر دادن ذهن، اطلاعات، بینش و روش خود، بسیار مقاومت می کنیم در حالی که تنها رمز و راهِ زندگی صحیح، تغییر یافتن بر اساس واقعیت و حقیقت  است!! حتی خداوند هم زندگی ما را، بدون تغییر دادن خودمان، تغییر نمی دهد: ان الله لایغیرما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛  خداوند، سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمی دهد تا آن که خود آنان، آنچه را در مورد خودشان است را تغییر دهند!!  (سوره رعد، آیه 11)

چه باید کرد؟ واقعیت بسیار تلخ این است که ما از جهان و حرکات و سخنان افراد دیگر، آن چیزی را برداشت می کنیم و می فهمیم که خودمان می خواهیم  و دوست داریم آن گونه باشد و با اطلاعات پذیرفته شده و باورهای درست و غلط قبلی ما، هماهنگ و سازگار  باشد! و گر نه، دچار سر در گمی و اضطراب می شویم! در واقع ما، به دنبال فهم واقعیت آن گونه که هست و به دنبال حقیقت  آن گونه که باید باشد، نیستیم! بلکه ما به دنبال تفسیر و تحلیل جهان و افراد، آن گونه که دوست داریم و انتظار داریم باشند، هستیم!

این یک ادعا نیست؛ اگر دقت بفرمایید آن را  کاملا در برداشتها و احساسات خود می بینید! با کمی دقت، شما خیلی زود می بینید که ما، همه امورجهان و افراد آن را، آن گونه می فهمیم که به ما القا و تلقین کرده اند! آن گونه درمی یابیم که با اطلاعات قبلی ما هماهنگ، سازگار و همسو باشد! آن گونه تحلیل و تفسیر می کنیم که دوست داریم واقعیت آن گونه باشد آن گونه که که ما  انتظار داریم! آن گونه که ما انتخاب کرده و می خواهیم که باشد!

البته خود  احساسات و برداشت های قبلی و پیشین ما از جهان و افراد دیگر، از امور مختلفی سرچشمه می گیرد: از اطلاعات کم و سطحی، شخصیت شکل یافته خودمان، فرهنگ مسلط بر ما، باورها، ملاک ارزیابی یا ارزش های مورد قبول خود ما! ولی یک نکته مهم را باید دانست و آن این که به هر حال، احساس ما، احساس ماست؛ نه واقعیت! و نه حقیقت!، چون که اغلب این برداشت ها، از اطلاعات ناقص و ناکافی ما که بر اساسِ امور ظاهری و سطحی و معمولا بر اساس حدس و گمان است، سرچشمه می گیرد و اکثر داوری و قضاوت های ما بر طبق معیارهای ارزشی که خود ما قبول کرده ایم و الان در چنته داریم و معلوم نیست تا چه حد مورد قبول خداوند، دین الهی و دیگران  باشد، صورت می گیرد، اگر ما دنبال دریافتن حق باشیم، باید اطلاعات کامل و جامعی به دست آوریم تا بتوانیم داوری کنیم در حالی که دستیابی به اطلاعات کامل و جامع ممکن نیست! واقعیت این است که هیچ یک از ما، نه از درون، انگیزه و نیت افراد خبر داریم و نه از همه امورشان، نه از پیشینه گفتار و اتفاق فعلی و نه از همه جوانب آن؛ بنابر این هر چه را در مورد آنها می فهمیم و به زبان می آوریم، با حدس و گمان در مورد انگیزه و نیت دیگران و افزایش و کم کردن و ذهن خوانی در مورد آنهاست و با واقعیت و حقیقت، فاصله بسیار دارد!

متاسفانه در بسیاری از موارد، احساسات منفی ما نسبت به افراد دیگر، از برداشت در مورد یک سخن و یک عمل آن فرد، برمی خیزد و چه بسا ملاک قضاوت های ما در آن مورد نیز، خوش آمدن و نیامدن های ما و میزان تحویل گرفتن یا نگرفتن او از ما، یا برآوردن و بر نیاوردنِ انتظارات به جا یا نا به جای ما باشد و.... و این برداشت ها و احساسات مبتنی بر آن، چون مبتنی بر ظن و گمان و اطلاعات ناقص و ناکافی ما است، معلوم نیست چقدر به واقعیت و حقیقت نزدیک باشد! به همین جهت خداوند به صراحت ما را از بسیاری از بردن گمانهای منفی، نهی فرموده و برخی از آنها را قطعا گناه دانسته است: یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثما؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمانها دوری گزینید که قطعا برخی از گمان ها، گناه است! (سوره حجرات، آیه 12)

برابر این آیه، باید اغلب گمانهای خود را کنار بگذاریم و برخی از گمان بردن ها، گناه است تا چه رسد به ابراز آن! قطعا شما نیز در طول زندگی خودتان با بدفهمی و سوء برداشت دیگران نسبت به خودتان، مواجه بوده اید که حتی از آن برداشت غلط، شگفت زده شده اید؟ و گاه خودتان به برداشت سوء از کسی مبتلا شده اید که بعدا فهمیدید اشتباه کرده اید! پس برداشت و احساسات ما و دیگران، ممکن است نادرست و ناشی از ندانستن یا اشتباهات ما و آنها باشد. من خود با افراد زیادی مواجه شده ام که از حرفی که گفته ام جور دیگری برداشت کرده اند و گاه می گویند ما چنین فکر می کردیم! بعلاوه، توجه داشته باشید که ما با قالبهای ذهنی خودمان، برداشت، حس، داوری، ابراز و عمل می کنیم و دیگران با قالبهای ذهنی خودشان! این از نظر عوامل معرفتی و شناختی!

روانشناسان از عامل دیگری هم سخن گفته اند و آن این که هر چقدر آدمی به خود بدبین باشد و حس خوبی نداشته باشد، نسبت به دیگران هم چنین است و هر چه به خود خوش بین تر باشد، به دیگران هم خوش بین تر است. به قول عوام: پزشک بر اساس مزاج خود، طبابت می کند!!

از اشکالات شناختی و گیر و گرفتاری روانی که بگذریم، اساس صرف وقت و این مقدار پرداختن به دیگران، خطاست! به نظر می رسد یکی از اشکالات فرهنگی ما این است که خود را فراموش می کنیم و به دیگران می پردازیم در حالی که باید بیشتر به خود بپردازیم که مسئولیت اصلی ماست و از داوری نسبت به دیگران، که نه وطیفه ماست و نه کاری در امکان و قدرت ما انسانها  است، بپرهیزیم! در روایات آمده که: طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس؛ خوشا به حال آن که توجه به عیب خودش، او را از پرداختن عیب دیگران باز دارد! ( نهج البلاغه،خطبه 176)

بدینسان، مطمئن باشید که داوری ما در مورد دیگران،  برای خود ما هیچ سودی ندارد، بلکه در اغلب موارد زیان آور است؛ پس  تا روزی که آفتاب حقیقت روشن گردد، داوری در مورد انسانها را به خداوند واگذاریم!  البته من هم می دانم که انسان ها  دارای اشکال و نقص بوده و کامل نیستند، بلی دیگران هم مثل من و شما، انسان هستند و اغلب دارای اشتباه و خطا! ولی پرداختن به اشکالات دیگران، برای ما سودی ندارد! عبرت گرفتن از عملکرد بد دیگران، نیز نیاز به  این همه سر و صدا و .... ندارد!

پس در اظهار نظر در مورد دیگران، مراقب خودتان باشید که خداوند مراقب همه کارهای ماست!

درس نود و پنجم: به خود بپردازید و ذهن و وقت خود را از پیرایش و ویرایش قیافه، لباس، افکار، گفتار و کردار دیگران، فارغ سازید!!

سلام بر تک تک افراد کاروان خودآگاهی! حالتون چطوره؟ خوب یا عالی؟

می دانیم که اولین وظیفه و مسئولیت اصلی ما در این جهان، آن است که خود را زیر نظر گرفته، انتخاب ها، افکار، گفتار و کردارهای خویشتن را با حق و حقیقت، کرامت و عدالت و نیکی  و پاکی، هماهنگ  سازیم و درجه اول به امور مربوط به خود بپردازیم! چنان که دیگران نیز نسبت به خود همین وظیفه را دارند! عمری که به ما و دیگران داده شده، برای همین است! حتی توجه، خیرخواهی، نصیحت و تذکر به دیگران و .....، نیز برای خود ما و به منظور نجات، سلامت و  انجام  وظیفه خود ماست! ولی سرک کشیدن، زیر نظر گرفتن، جستجو کردن، عیب جویی، گمانه زنی، اظهار نظر و داوری کردن در مورد دیگران، که متاسفانه از کودکی به ما یاد داده شده و اکنون عادت ماست، نه تنها مسئولیت ما نیست که در بسیاری از موارد، از نظر خداوند و دین الهی، حرام شرعی و در نگاه عقل و خرد انسانی، خطایی بزرگ و  از نظر اجتماعی و فرهنگی، عامل فروپاشی و گسست جامعه است؛ بدین رو  غفلت از خویش و صرف وقت و به این مقدار، پرداختن به امور دیگران، کاری ناپسند و خطایی بزرگ است!

به نظر می رسد یکی از اشکالات فکری و فرهنگی ما این است که خود را فراموش می کنیم و به دیگران می پردازیم؛ در حالی که باید بیشتر به خود بپردازیم که مسئولیت اصلی ماست و از تجسس و داوری نسبت به دیگران، که نه وطیفه ماست و نه کاری است در حد امکان و قدرت ما انسانها، بپرهیزیم! در روایات آمده که: طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس؛ خوشا به حال آن که توجه به عیب خودش، او را از پرداختن عیب دیگران باز دارد! ( نهج البلاغه،خطبه 176)

البته من هم می دانم که همه  انسان های دور و بر ما، دارای اشکال و نقص می باشند و هرگز کامل و بدون عیب نیستند، ولی بیایید تا روز قیامت، روزی که آفتاب حقیقت روشن گردد، داوری در مورد انسانها را به خداوند واگذاریم! مطمئن باشید که تجسس، داوری، ویرایش، پیرایش و نسخه پیچی ما در مورد دیگران، نه تنها برای خود ما هیچ سودی ندارد، بلکه در اغلب موارد، برای ما  زیان آور است و چه بسا حرام بوده، خشم، غضب و لعنت الهی را در پی داشته باشد. پس چه نیکو است که شما که می خواهید به کسی  بپردازید، قبل از دیگران به خود بپردازید. امام  علی علیه السلام می فرمایند:

«مَنْ نصب نفسه للنّاس اِماما فَعَلیه اَنْ یَبْدأَ بتعلیم نَفْسِه قَبْلَ تعلیم غیره وَ مُعَلِّم نَفْسِهِ و مؤدّبها اَحقُّ بالاجلال مِنْ مُعَلّم الناسِ و مؤدّبهم»؛ هرکس خود را پیشوای دیگران قرار می دهد، پس بر او لازم است که قبل از آموزش دیگران، خود را آموزش دهد و کسی که به تعلیم و ادب کردن نفس خود می پردازد، به احترام و بزرگداشت، سزاوارتر از کسی است که به آموزش و مودب ساختن دیگران، اشتغال دارد! »

حتی اگر می خواهیم  فرار از پرداختن به خود و اختصاص دادن وقت خود به جستجو، عیب جویی، پرداختن، پیرایش و ویرایش دیگران را امر به معروف و نهی از منکر بنامیم و آن را مهم و وظیفه شرعی خود قلمداد کنیم، باید بدانیم که اولین کسی که باید مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد، خودمان هستیم! ما باید بدانیم و باور کنیم که اگر آمرین به معروف و ناهین از منکر، خود آلوده باشند، کارشان اثر مثبتی نخواهد داشت و تلاششان به جایی نخواهند رسید. امام علی علیه السلام می فرماید: « لَعَن اللّه ُ الآمرین بالمعروف التارکین له و الناهین عن المنکر العاملین به؛ خداوند لعنت کند آنان که دیگران را امر به معروف می کنند ولی خودشان آن کار نیک را انجام نمی دهند و خداوند لعنت کنند کسانی را که دیگران را از کار زشت نهی می کنند ولی خود آن کار زشت را انجام می دهند!»

خداوند متعال به ما پیامی هشدار دهنده فرستاده است: کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون؛ نزد خداوند به شدت موجب خشم است که چیزی را بگویید که خود عمل نمی کنید!

بنابر این بیایید از این عادت نامطلوبی که موجب خشم و غضب الهی، لعنت و گرفتاری دنیوی و اخروی است، دست برداریم و ذهن و احساسمان را عادت دهیم که از این پس به  اصلاح خویشتن مشغول گردد! موفق باشید!