داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس بیست و نهم: خود را به طور کامل دوست بدارید؛ ولی خودشیفتگی، خودمحوری و خودپسندی را کنار بگذارید!

سلام بر رهروان خوب و نیک خودآگاهی!

بزرگترین و مهمترین نعمتی که به ما ارزانی شده است، وجود و هستی است؛ خداوند متعال، جسم و روان ما را آفریده است و از روح قدسی خود در ما دمیده است و بدینسان است که باید والاترین و بهترین عطای خداوندی یعنی خودمان را، یعنی جسم، نفس و روحمان را کاملا بپذیریم، صدر صد دوست داشته باشیم، قدر بشناسیم، گرامی بداریم و مراقبت و حفاظت کنیم!

در ادبیات دینی، فرهنگی و اجتماعی جوامع گوناگون بشری، خودبینی، خودخواهی، خودپسندی، خود محوری، خودشیفتگی، خودستایی و ....، نفی، نهی و نکوهش شده و خلاف خداپرستی، دین ورزی، فرهنگ اجتماعی و انسانیت معرفی می گردد!

زندگی انسان از ابتدا تا پایان، با اشتباه، آزمون و خطا و تجربه اندوزی همراه است؛ به ویژه در دوران کودکی که با آداب و رسوم و مقررات اجتماعی نیز آشنایی ندارد! در این دوران، والدین و مربیان آگاه، نقش آموزگاری مهربان، صبور، تحسین و تشویق کننده و حمایتگر، بر عهده دارند! 

اگر والدین و مربیان، تندخو، کم حوصله، کنترل کننده و سرزنشگر باشند، به بچه ها امر و نهی فراوان دارند، به آنها گیر می دهند، گوشمالی می دهند، مقایسه و سرزنش می کنند و از القاب بد و منفی همچون "بچه شیطون" و "بچه بد" استفاده می کنند!!! آنها در واقع، به جای تعلیم و تربیت کودک، منش و شخصیت او را تخریب می کنند و یا حداقل به او آسیب می رسانند و ضربه می زنند!!

متاسفانه به علت نا آشنایی بیشتر والدین و معلمان با وظایف و مسئولیت های خود، همچنین به دلیل اشتباه گرفتن خود دوستی با خودخواهی و خودشیفتگی، بیشتر افراد، از ضرورت و آثار گرانبهای دوست داشتن خود، آگاه نیستند و آن را کاری بد و ناروا دانسته، از دوست داشتن خویشتن، خودداری می کنند و آن را از نظر اخلاقی و دینی، ناپسند می پندارند!!!!!

اگر خودمان را صد درصد دوست نداشته باشیم، آیا می توانیم از خود مراقبت و حفاظت کنیم؟ با خود، رفتاری مهربانانه، مودبانه، حمایت گرانه و نیک داشته باشیم؟

راستی به نظر شما، ریشه بدرفتاری های ما با خودمان، بدخوری ها، کم خوابی ها، اعتیادها، سیگار کشیدن ها، عدم رعایت بهداشت، بی توجهی به درمان به موقع، عدم ورزش و تفریح، مصرف چیزهای مضر و ناپسند همانند الکل، کار زیاد و استراحت کم، انجام کارهای بد و ضد اخلاقی و ...... در چیست؟ آری! درست فهمیدید! در دوست نداشتن خود!!! در تنفر پنهانی از خود!!

نکته قابل توجه آن است که این دوست نداشتن، گیر دادن، دعوا و نزاع دایمی با خود، نفرت و تنفر از خویش، از خودمان نیز پنهان مانده است و ما از آن آگاه نیستیم! و چه بسا اگر از ما بپرسند: آیا خودت را دوست داری؟ بگوییم: خیلی زیاد!!! در حالی که رفتار و تعامل ما با خود، چیز دیگری را نشان می دهد؛ کدام دوست، دوستش را به پرخوری و بد خوری، کم خوابی و دیر خوابی، کشیدن سیگار، اعتیاد، عدم رعایت بهداشت، وادار می کند؟؟؟!!!! کدام دوست، از رفتن دوستش به نزد پزشک، جلوگیری می کند؟ کدام دوست، این قدر به دوستش، گیر می دهد؟ دعوا و سرزنش و اهانت می کند؟ آیا ما نمی دانیم که انجام هر کار مضر، ضد اخلاقی، ضد سلامتی و بیماری زا، اهانت به خود و .... نشانه دشمنی با خویش است؟

آیا آنان که ادعا می کنند خودشان را دوست دارند  و این نوع رفتارها را با خود دارند، راست می گویند یا خود را فریب می دهند و واقعیت ها را نادیده می گیرند؟؟

نیکو است به این نکته هم توجه داشته باشید که غرور، خودخواهی، خودمحوری و خودشیفتگی، نشانه دوست نداشتن، تنفر و دشمنی عمیق با خویشتن است!!!  دشمنی که پنهان است و ما از آن غافلیم!!

بیایید واقعا و در رفتار و تعامل با خود، به طور کامل خود را دوست بداریم!!! و از کار، گفتارهای منفی درونی و رفتارهای بد و نادرستی که معمولا دشمنان، با دشمن خود انجام می دهند، خود داری کنیم!!!! موفق باشید.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.