داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس هشتادم: تنها سرمایه واقعی شما، خودتان هستید؛ پس به طور جدی به خود بپردازید! ازخودبیگانگی و دگر اندیشی بس است!

سلام بر همراهان و یاران عزیز کاروان خودشناسی سلام بر شما!

با کمال تاسف، بسیاری از ما به دلیل آسیب های دوران کودکی، از خودمان، بیگانه شده ایم؛ نه تنهاخودمان را به عنوان سرمایه اصیل و اصلی خود نمی شناسیم و جدی نمی گیریم؛ بلکه با خودمان تضاد و درگیری پیدا کرده، چه بسا به انکار، نفی، سرکوب، سانسور و طرد خود مشغول شده ایم و به جای تنها سرمایه اصلی خود، پول، مدرک، شهرت، محبوبیت، مقام و موقعیت اجتماعی را جایگزین نموده و سرمایه خود می پنداریم!

واقعیت و حقیقت آن است که آن که در دنیا،لذت و رنج می برد و به جهان آخرت می رود و جاودانه، در نعمت یا عذاب الهی، زندگیش تداوم می یابد، خود ما هستیم؛ بر این اساس تنها سرمایه واقعی و حقیقی هر یک از ما، خود ما هستیم.

متاسفانه خیلی از افراد، دارایی و  توانایی های جسمی و اجتماعی، پولی و اقتصادی، اخلاقی و معنوی را سرمایه اصلی خود می پندارند و با آن هم هویت شده، همه وقت و عمر خود را برای حفظ و افزایش آن، سپری می کنند؛ ولی  اگر به دقت بنگریم به خوبی در می یابیم که تنها سرمایه واقعی انسان، خود او ست! همه دارایی و توانایی فردی و اجتماعی، فضایل و اکتسابات علمی و عملی نیز تا آنجا که جز وجود و منش ما شده باشند، سرمایه ما محسوب می شوند!

بدون تردید، این جهالت، انحراف، تغییر، تبدیل و جایگزینی، ما را از درون، تهی، خالی، فقیر و ناتوان کرده، به خلا باطنی و فقر ذاتی، روانی و عاطفی و در نتیجه به ناآرامی و استرس، به روان پریشی و روان رنجوری، مبتلا می کند، به همین جهت همه ما می بینیم که هر قدر سرمایه اقتصادی، یا محبوبیت و مقام اجتماعی ما افزایش یابد، امنیت، آرامش ، احساس خوشبختی و نیکی در ما کاهش می یابد و مضطرب تر و نا آرامتر، می شویم!!

به دیگر سخن هر چه در بیرون، پول و شهرت بیشتری به دست آوریم، فربه تر شده و بیشترباد کنیم و نظر دیگران را بیشتر جلب کنیم و چشم گیر تر شویم، بیشتر از خود فاصله گرفته، از خود بیگانه تر شده و در درون، ضعیف تر و لاغرتر شده، بیشتر از چشم خود بیشتر می افتیم! زیرا سرمایه های عارضی و پنداری، بدلی و تقلبی، هرگز جای سرمایه های ذاتی و حقیقی، اصلی و اصیل را نخواهند گرفت! و سرمایه های اقتصادی و دارایی های  اجتماعی، هر گز خلا  فردی و باطنی را پر نخواهد کرد!! و آشنایی با علوم و افراد و اشیای دیگر،هرگز درد «از خود بیگانگی» را معالجه نمی کند!

پس بیایید خود را به عنوان تنها سرمایه اصلی و اصیل خود، جدی بگیریم ! به خود بپردازیم؛ علاج دردهای خود را جدی بگیریم و بهبود و تعالی خود را در دستور کار خود و مهمترین وظیفه اصلی خود قرار دهیم؛ خودرا آری خودمان را افزایش دهیم که برترین ثروت، غنای نفس و  والاترین و بهترین عمل، عمل برای بهبود و تعالی خویش و مفیدترین و موثرترین شهرت، شهرت نزد خود است! مولوی چه زیبا به ما هشدار می دهد و نسبت به «از خود بیگانگی» هشیار می سازد:

در زمین دگران، خانه مکن                 کار خود کن کار بیگانه مکن

کیست بیگانه؟ تن خاکی تو!             کز برای اوست غمناکی تو!

تا تو تن را جرب و شیرین می دهی    گوهر جان را نیابی فربهی

افزون بر آن، برخی کاملا از خود غافل شده یا فرار نموده و تغافل می کنند؛ آنها بیشتر وقت و همت و ذهن و احساس خود را صرف دیگران می کنند و بیشتر از خود، برای دیگران نسخه می پیچند و برای درمان دردهای اخلاقی و معنوی آنان، تلاش و  اصرار می کنند و حتی برای تغییر دادن و اصلاح آنها، به آنها پرخاش کرده و دست به خشونت می زنند!!! گویی آنها پنداشته اند که همه وظیفه آنها پرداختن به دیگران است و اصلا نسبت به خود وظیفه ای ندارند! چه خیال باطل و چه انحراف بزرگی!

کمی از دیگران و نزدیکان خود فاصله بگیرید! « از خود بیگانه» شدن و به ویرایش و پیرایش دیگران، مشغول بودن را متوقف کنید! به خود بازگردید! ذهن خود را از معطوف شدن به بیرون و افراد دیگر، باز دارید! و آن را به درون و  به خویشتن، معطوف دارید! چرا از مواجهه، آشکارسازی و اصلاح خود که وظیفه و رسالت شماست، فرار می کنید و به امور دیگران که وظیفه و رسالت آنان است، سرک می کشید، دقت می کنید، آسیب شناسی، نسخه پیچی، فضولی، دخالت و حتی نظرات خود را تحمیل می کنید! براستی چرا خودتان را آسیب شناسی نمی کنید؟ چرا برای خودتان نسخه ای نمی پیچید؟ چرا بر تغییر و اصلاح خود، اصراری ندارید و هیچ برنامه ای را تحمیل نمی کنید؟ ولی نسبت به همسر، فرزند، همکار و دیگران، این همه وقت صرف می کنید؟ فضولی و دخالت می کنید؟ چطور دیگران به حضور و راهنمایی و دخالت و اصرار شما برای اصلاح خود، نیاز دارند ولی خودتان، نیازی به حضور و دقت و ویرایش خودتان ندارید!!!! راست بگویید آیا به خودشیفتگی و خودگزینی و خودپسندی، دچار شده اید یا  از اصلاح خود مأیوس شده اید یا اصلاح خودتان را وظیفه دیگری می پندارید یا فکر می کنید نقص و عیب، امور و کارهای شما، خود به خود، درست می شود!!

فرار از پرداختن به امور خویش ولی پرداختن بسیار به  امور دیگران، بس است! کافی است! بیشتر به خود بپردازید! اصلاح خود را اولویت اول زندگی خود قرار دهید. اتفاقا راه اصلاح دیگران هم همین است! نه آنچه شما مشغول آن هستید! موفق باشید!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.