داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس هفتاد و نهم: با هیچ چیز و هیچ کس، هم هویت نشوید؛ منبع هویت و ارزشمندی شما، خودتان هستید!

سلام بر یاران و همراهان عزیز کاروان خودآگاهی! حالتون چطوره؟

از مباحث گذشته روشن شد که بیشتر ما انسانها، به دلیل آسیب های دوران کودکی، از خودِ واقعی و حقیقی خود، بیگانه شده و با خودِ اصلی مان، ارتباطی نداریم؛ بلکه فقط با هویتی که از خود در درون ذهنمان، تعریف کرده ایم، در ارتباط هستیم! یعنی با تصوراتی که از خود و  در مورد خود داریم، ارتباط داریم و احساس ارزشمند بودن خود را از آن به دست می آوریم!

ما باید بدانیم که ریشه بهداشت و سلامت، اساس احساس عزت و حرمت و سرچشمه نشاط و شعف روح و روان آدمی، برخورداری از یک هویت نیک، خوب، مطلوب، پذیرفتنی و دوست داشتنی، نزد خود است و بدینسان ریشه ضعف اعتماد به نفس، نداشتن احساس عزت و حرمت و سرچشمه غم و غصه، ترس و نگرانی، خشم و ناسازگاری، دعوا و پرخاشگری، داشتن یک هویت بد، زشت، کریه، نامطلوب، ناپذیرفتنی و غیر قابل دوست داشتن نزد خویشتن است!  اکنون، وقت رسیدگی به این ریشه، فرا رسیده است! کاری ژرف و سخت!  آیا آماده اید؟

راستی  آیا شما تا کنون در مورد هویت خود، فکر کرده اید؟ چقدر با هویت خود آشنا هستید؟ شما آری شما، هویت خود را از چه منبعی گرفته اید؟ آیا از خود پرسیده اید که با چه چیزهایی، هم هویت شده اید؟ و چرا؟  اساسا شما، چگونه هویت خود را در درون خود برای خود تعریف کرده اید؟

همه ما باید ببینیم که خود را نزد خود چگونه تعریف کرده ایم؟ و آن تعریف را از کجا و از چه کسانی گرفته ایم؟ شما باید دقت کنید که هویت و ارزش فردی خود را  از چه چیزی یا چه شخصی می گیرید؟  اصلا شما  ارزشمند بودن خود را به خاطر چه چیزی می دانید؟

بسیاری از افراد، هویت و ارزشمندی خود را از امور بیرونی به دست می آورند؛ به عنوان مثال، برخی هویت و ارزشمندی خود را  از زیبایی، درشتی و قدرتمندی بدن، شیک بودن لباس، مدل ماشین و وسعت خانه خود می گیرند و عده ای آن را از نام و نشان خانواده، طبقه اجتماعی، مدرک، شغل، درآمد و ثروت، موفقیت ها، مدال ها، روابط با شخص خاص یا موقعیت، محبوبیت و شهرت اجتماعی  خود یا خویشاوندانشان به دست می آورند!!! برخی هویت و  ارزشمندی خود را با دیدگاه، گفتار و رفتار  دیگران نسبت به خودشان، تعریف و باور کرده اند!!!

واقعیت این است که این امور بیرونی، فقط نقش ها، داشته ها و متعلقات ما هستند نه هویت و عامل ارزشمندی ما! باید از آنها لذت برد ولی نباید با هیچ کدامشان هویت خود را تعریف کرد یا هم هویت شد! زیرا همه  اینها آری همه این گونه امور، در معرض تغییر و فراز و فرود و کم و زیاد شدن هستند و در نتیجه دایما هویت شما را در درونتان، دستخوش تغییر و احساس فراز و فرود قرار می دهد و اگر یک روز حالتان به خاطر افزایش یکی از اینها خوب است، در همان روز یا در روزهای بسیار دیگری از کاهش یکی دیگر از همان ها بد و متزلزل و به هم ریخته است!

هویت و عامل ارزشمندی ما فقط و فقط،  از ذات و از وجود خودمان برمی خیزد و ریشه می گیرد؛ همان ذات و وجودی که خداوند به ما ارزانی داشته است نه هیچ کس و هیچ چیز دیگر! حتی افکار و دیده گاه ها، احساسات، آرزوها، صفات مثبت و منفی، نیز که از امور درونی ما هستند، هویت ما را شکل نمی دهند؛ چون این گونه امور درونی نیز دایما در معرض تغییر و رفت و آمد و کم و زیاد شدن هستند!

آری ما اشتباه گرفته ایم! آن هم چه اشتباه بزرگی!  ما نقش ها، داشته ها و متعلقات خود و یا حتی دیدگاه و داوری دیگران رامتعلق به آنهاست و اصلا ربطی به ما ندارد اگر چه در مورد ماست، را  از بیرون و ذهن دیگران گرفته ایم، آن را به درون خود برده و درونی کرده و متاسفانه آن را هویت خود پنداشته ایم!!!!  و یا با آن امور بیرونی یا حتی با دیدگاه و قضاوت های اغلب غلط دیگران، خود را هم هویت کرده ایم و هویت واقعی خود پنداشته ایم! و به همین جهت نزد خود، نامطلوب و ناپذیرفتنی جلوه کرده و می کنیم! و نمی توانیم خود را دوست بداریم!!!!!

حقیقت آن است که انسان از کرامت ذاتی، ارزشمندی انسانی و الهی و عظمت و شکوه وجودی ژرف و عمیقی برخوردار است! این یک ادعا نیست؛ بلکه برآیند آموزه های عمیق وحی آسمانی، مطالعات عمیق علوم گوناگون بشری و تجارب فردی هر کدام از خود ماست! خداوند در قرآن کریم به صراحت می فرماید: لقد کرمنا بنی آدم و.....؛ ما فرزندان آدم  را کرامت داده ایم و گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا، حمل نموده و از نعمت های  پاکیزه، روزی داده ایم و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود، برتری بخشیده ایم! برتری بخشیدن خاصی! (اسراء، آیه 70)    پس تنها با خودتان آری فقط با خودتان، هم هویت باشید نه با بیگانه!

تنها ره رهایی ریشه ای از مشکلات عمیق عاطفی و روانی ، بررسی، بازنگری و بازتعریف هویت و عامل ارزشمندی خودمان است! بدون شک، تا زمانی که شما، هویت خود را از امور بیرون یا امور متغییر درونی بگیرید، هویت اصلی و ذاتی خود را نادیده گرفته اید و  از خود اصلی تان،یعنی  از ذات و وجود و عامل ارزشمندی واقعی تان بیگانه شده اید! و کسی که از خودش از ذاتش و سرمایه اصلی ش، بیگانه است، فقیر و دست خالی است و چون خود را از دست داده است، احساس خلا وجودی می کند،  احساس سر در گمی می کند و دنبال گمشده ای  می گردد که آن را نمی شناسد! او نمی داند که به دنبال خودش،  وجودش و ذاتش یعنی دنبال همه سرمایه اش می گردد!  راستی کسی که خود را ندارد، چه دارد؟ و کسی که خود را پیدا نکرده، چه چیزی را پیدا کرده است؟

بیایید کلام الهی را باور کنیم و گرامی داشت همیشگی خودمان توسط زمین و آسمان را که هر روز تجربه می کنیم، انکار نکنیم و نادیده نگیریم و کرامت ذاتی خود را دریابیم و هر یک از قبول کنیم که: من هم همانند هر انسان دیگر، ذاتا ارزشمند هستم! تا بتوانیم با سرمایه درونی و با هویت اصلی و ذاتا ارزشمند خود، زندگی کنیم و از سردرگمی، کلافه بودن، غم و غصه، ترس و اضطراب، خشم و پرخاش نجات یابیم و با اکتساب و جذب ارزشهای حقیقی و واقعی نیز بپردازیم و سرمایه خود را شکوفا و افزونترکنیم!  احساس و دریافتن کرامت ذاتی، اساس و پایه، همه کرامت های دیگر همچون کرامت اخلاقی است.

پس خودتان را دریابید! با خودتان همراه شوید و هم هویت باشید! هویت و ارزش خود را از هیچ چیز، هیچ کس، هیچ رابطه، هیچ عنوان و لقب و هیچ موقعیتی نگیرید و با هیچ چیز و هیچ کس، جز ذات خودتان،  هم هویت نشوید و به هیچ کس یا رابطه یا هیچ چیزی، چسبندگی پیدا نکنید!  موفق و شاد و سربلند باشید!