داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

آزادی و رهایی از هر گونه وابستگی و تعلق، اصل مهم سفر زندگی!

در مباحث پیشین گفته شد که همه زندگی انسان، یک سفر تکاملی است و داستان زندگی من و شما، طراحی، انجام و شرح و تبیین درست این سفر کمال بخش است. همه ما می دانیم که سفر زندگی، مراحلی دارد و در هر مرحله، هر آنچه به ما داده می شود، فقط برای آن مرحله است!

پس نکته بسیار مهمی که باید همواره به آن توجه داشته باشیم، این است که مسافر زندگی، باید در مراحل گوناگون زندگی خود،  از هر گونه وابستگی و  تعلق بپرهیزد و همواره آزاد و رها باشد وگرنه، نه می تواند با خیال راحت سفر کند و نه در ایام مسافرت، به او خوش می گذرد!  او به ، دغدغه و دلهره، خشم و فریاد و..... مبتلا خواهد شد و  سفر سخت، پر چالش، خسته کننده و رنج آوری را تجربه خواهد کرد و زندگیش سراسر غم و غصه و ترس و دلهره و خشم و نارضایتی خواهد بود!

 آری مسافر زندگی انسانی که می داند اساسا زندگیش، کارش و شغلش، مسافرت است، در هیچ یک از منازل و مراحل سفر، به هیچ چیز و هیچ کس و هیچ مکان و هیچ مکانت و هیچ موقعیت اجتماعی و هیچ شرایط و هیچ عنوان، هیچ لقب، هیچ ریاست و هیچ ثروت و هیچ شهرتی، دل نمی بندد و هرگز به آنها وابسته نمی شود؛ چون می داند که آنچه به او داده شده، برای این مرحله از سفر، لازم بوده است و پس از پایان یافتن آن مرحله، باید  با خوشحالی آنها را ترک کند  و گرنه از او، با زور و اوقات تلخی هم که شده، می گیرند و او را به مرحله بعدی زندگی، رشد و تکامل  و آزمایش می فرستند و هرچه اعتراض  کند، داد و فریاد راه بیندازد و بی تابی کند و یا گریه و زاری نماید،  سودی در پی نخواهد داشت و  او را به مرحله پیشین بر نمی گردانند.

یک مثال، مطلب را روشنتر می کند؛ تا نوزاد هستیم و نمی توانیم غذا بخوریم، خداوند توسط بدن مادر، برایمان شیر فراهم می آورد، ولی این مرحله برای آن است که معده کودک، رشد یافته، بتواند از هرگونه غذا استفاده کند، در پایان دو سالگی و شاید قبل از آن، به محض آن که رشد لازم پدید آمد و معده کودک، آماده دریافت غذا گردید، پدر و مادر مهربان، او را از شیر می گیرند تا مرحله بعدی رشد و تکامل سفر زندگیش آغاز شود.شیر مادر، دیگر برای رشدش کافی نیست و  اساسا  نمی توان و نباید و ممکن نیست که به شیر مادر وابسته بود و تا پایان عمر، از شیر مادر استفاده کرد!!! و به همین جهت هرچه کودک گریه کند و فریاد بزند یا التماس و خواهش کند، فایده ای ندارد! بلکه با جواب تند، تلخ کردن سینه و.... ، مجبورش می کنند به مرحله بعدی زندگی خود برود!  راه رفتن هم همینطور است تا پای کودک، محکم و استوار نشده او را بغل می کنند ولی همین که توانست راه برود، او را به زمین می گذارند و اصرار بر بغل شدن سودی ندارد و اساسا ممکن نیست!

اگر با دقت نگاه کنیم، همه عرصه های زندگی انسان، همین گونه است!!!  پس انسان باید بفهمد که وابستگی و تعلق به هرچیز و هر کس و هر موقعیت و عنوانی،در هر مرحله از رشدش، او را از حرکت و رسیدن به مراحل بعدی رشد و تکامل و در نتیجه از رسیدن به مقصد و مقصود سفر باز می دارد و نه تنها او را در آن مرحله از سفر و رشد و تکامل ، نگاه می داردو باعث عقب ماندگی او می شود؛ بلکه چه بسا او را در آن وضعیت، حبس و زندانی می کند و زندانی، از ادامه سفر تکاملی  باز می ماند!  پس باید از هرگونه وابستگی در هر مرحله از رشد خود، دوری گزینیم و خود را آزاد و رها سازیم و از دغدغه و دلهره ها هم نجات یابیم!

البته اگر کسی به این واقعیت و حقیقت زندگی، توجه نکند، نظام مدیریت جهان هستی، با گرفتن و محروم ساختن، او را از وابستگی و تعلق، رها و آزاد خواهد کرد و آزادی و رهایی اجباری را برایش رقم خواهد زد و هر چه داد و فریاد راه بیندازد و اعتراض کند و یا التماس و لابه کند، فایده ای ندارد!

شگفت آن است که آدمی به جای فهم این سنت الهی، توجه و  شکرگزاری از ورود به مرحله بعدی تکامل خود، همانند کودکان تازه از شیر گرفته عمل کند و تا پایان عمر به سوگواری بپردازد که نمی دانید با من چه کردند؟!! مرا از شیر مطلوب و دلخواهم ،محروم کردند و چون اصرار داشتم، کام مرا تلخ نمودند! این چه وضعی است؟ و .......

در همه فراز و نشیب های سفر زندگی خود، چون باید به مرحله بعد بروید، امکانات آن مرحله را از شما می گیرند، ناراحت نشوید، فریاد اعتراض بر نیاورید و گریه و زاری هم نکنید؛ به جای داد و بیداد و اعتراض، اصرار و التماس، گریه و سوگواری، خود را از وابستگی ها برهانید و با خوشحالی از ورود به مرحله بعدی تکامل خود استقبال کنید! هر چه را گرفته اند در مرحله بعدی تکامل خود، بدان نیازی ندارید؛ خداوند با شما و برای شما و روزی رسان شماست و یچ گاه فراموشتان نخواهد کرد!  پس نگران نباشید و این قدر دلهره نداشته باشید!

اندکی به تجربه های گذشته خود بنگرید، چقدر دلهره های الکی داشتید؟ چقدر الکی حرص و غصه خورده اید؟! گریه و لجبازی های خود به هنگام شیر گرفتن را که فراموش نکرده اید؟ ولی الان به آن می خندید!! برای هر مرحله رشدتان و برای هر موردی، آن را تکرار نکنید!!