داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس بیست و هشتم: منتظر تغییر و بهبود شرایط یا کمک و یاری دیگران یا روی آوردن شانس نباشید؛ خودتان اقدام کنید!

سلام بر یاران همراه! دست یاری و لطف خداوند همواره بر سر زندگیتان!

خداوند انسان را موجودی، مستقل و خودبسنده آفریده است و رشد و تکامل، خودشناسی و خودشکوفایی، معنویت و رستگاری او را به شرایط خاص، امکانات، زمان، مکان و افراد دیگر، وابسته نساخته است! 

باور کنیم که انسان فقط میهمان سفره تلاشهای خویشتن و یاری خداوند است و چون یاری عام و گسترده خداوند، شامل همه افراد می گردد، پس انسان تنها سر خوان تلاش خودش نشسته است! خداوند متعال، در دو آیه این حقیقت را به ما تذکر داده است. در یک آیه می فرماید: لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان، هیچ چیز جز تلاش های او نیست! (نجم، 39 ) و در آیه دیگر می فرماید: کلا نمد هولاء و هولاء و ما کان عطاء ربک محظورا؛ همه را یاری می رسانیم؛ دنیا طلبان و آخرت گرایان را و عطای پروردگارت از هیچ کس، منع نشده است! (اسراء، 20)

البته اگر کسی، براستی هدایت الهی را طلب کند و برای آن تلاش کند، از یاری و امداد خاص الهی نیز بهره مند می شود.(عنکبوت، 69)

با کمال تاسف، آسیب دیدگی های عاطفی، باورهای ناصحیح، تعلیم و تربیت های غلط، افراد را ضعیف و از واقعیت فوق دور ساخته و آنها را منتظر شرایط بهتر و یاری و تغییر دیگران یا معجزه و شانس و حوادث غیر مترقبه و خیال پردازی های عجیب و غریب می کند و از سعی و تلاش باز می دارد و واژگان "نمی شود" و "نمی توانم" را در ذهن و احساس و اراده آنها می نشاند!!

عمر خود را بیهوده تلف نکنید؛ به جای شکایت از اوضاع و شرایط و افراد و نق زدن، چشم بگشایید تا راه های برون رفت از مشکل را کشف کنید یا خودتان آن را طراحی و ایجاد کنید! به جای انتظار، خیال پردازی و چشم دوختن به کمک دیگران، خودتان، آری خودتان و در همین شرایط به ظاهر نامطلوب، دست به کار شوید؛ برای برخاستن، نیز دست بر زانوی خود بگذارید، بدون تردید، از یاری خداوند برخوردار می شوید و شرایط تغییر خواهد کرد و افراد لازم و مناسب به کمکتان خواهند آمد. ان شاء الله. موفق و پیروز و سربلند باشید.

درس بیست و هفتم: غم و غصه های بیهوده را دور بریزید؛ شاد باشید و شاداب زندگی کنید!

سلام و درود بر شما مشتاقان و دانش پژوهان حودآگاهی!

خداوند متعال، انسان را سرشار از شادی، سرور و نشاط آفریده است. همه شما کودکان را دیده اید که با کوچکترین حرکتی، لبخند می زنند و چه زیبا و قشنگ و آسان می خندند! اما کم کم به علت تجارب تلخ و آسیب دیدگی، خنده و خندیدن را فراموش می کنند و به جایش، غم و غصه خوردن را می آموزند؟

راستی شما چقدر شاد هستید و لبخند می زنید؟!! نکند شادی و خنده، بادتان رفته و تلخ، عبوس و بدعنق شده اید؟

علت اصلی غم و غصه، آن است که آدمی به جای آن که در زمان حال، زندگی کند و به واقعیت های کنونی دور و برش بنگرد، به فضای مجازی ذهن خود می خزد و با آن که گذشته، سالها است با مدتی است درگذشته است، خاطرات منفی گذشته را در ذهنش به زمان حال می آورد و غم و غصه عملکرد، نداشته ها و از دست دادن هایش، غصه می خورد! 

آری غم و غصه، معطوف به گذشته آدمی است که درگذشته است و چون نمی توان هیچ کاری نسبت به گذشته انجام داد، غم و غصه خوردن بیهوده است و هیچ فایده ای در بر ندارد. اگر همه انرژی و تلاش خود و دیگران را نیز به کار بگیریم، وقایع و حوادث گذشته را نمی توان تغییر داد. خداوند متعال، برای انسان، زندگی همراه با ترس و غم را نپسندیده است و ما را به پیروی از برنامه هدایتی خود فراخوانده تا ترس از آینده و غم و غصه گذشته از زندگی ما رخت بربندد: فمن تبع هدای فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون؛ پس هر کس که از هدایت من پیروی کند، پس ترسی بر او نیست و غمناک نمی شود. (بقره، 38)

باید نگاه خود را نسبت به گذشته تغییر دهیم و بدانیم که گذشته، چون قابل تغییر و تبدیل نیست، آن را رها سازیم و خود را اسیر آن نسازیم! بیهوده غم و غصه نخوریم! به زمان حال بیایید و فقط شادی را انتخاب کنید زیرا انتخاب یا کنار نهادن شادابی، تنها در اختیار شما است؛ آن را برای زندگی خود برگزیند تا از آثار زیبای آن برخوردار شوید.

درس بیست و ششم: خشم، نفرت و کینه هایتان را دور بریزید؛ ببخشید تا بخشوده شوید!!

همراهان گرامی! سلام بر شما!

زندگی ما انسان ها با یکدیگر، معمولا موجب مزاحمت، تعارض، دل گرفتگی، جر و بحث، دعوا و برخوردهایی می شود که در آن میان به همدیگر ظلم می کنیم، یکدیگر را متهم می نماییم، بر هم خشمناک شده و دشمنی می ورزیم!!! و اغلب ما، آن خاطرات تلخ و آثار سمی و خطرناک آن برخوردهای ناروا را در ذهن خود، ثبت و در  دل خویش، ذخیره می کنیم و تا سالیان سال و گاه تا پایان عمر، آن را نگاه می داریم!!!! ما نمی دانیم که نگاهداری آن خاطرات تلخ، چه آثار بد، منفی و ویرانگری، بر سلامت جسمی و روانی ما باقی می گذارد و به ما که فکر می کنیم از آن فرد مقابل، ضربه خورده ایم، آسیب بیشتری  وارد می کند!!

اغلب ما از نزدیکان خود یا افراد دیگر، برخوردهای ناروایی سراغ داریم؛ به همین جهت اگر شما دل و قلب صاف و زیبای خود را بازرسی کنید و آثار آن خاطرات تلخ را مورد مطالعه قرار دهید، می بینید که تا چه اندازه، بار سنگین خشم ها، نفرت ها و کینه ها، شما را غمناک، کم انرژی، بی حوصله، بی طاقت، کم تحمل، نا آرام، بی قرار و آماده پرخاش و دعوا و درگیری ساخته است!!

اکنون جای این پرسش است که نگاهداری خشم و نفرت از دیگران، هر چند خطاکار و بد، برای شما ضرر و زیان آور است و به شما آسیب می رساند یا به فرد خطا کار؟ اگر اندکی دقت کنیم، می فهمیم که خشم و نفرت درونی ما که میهمان ناخوانده دل و احساس ماست، بدون شک فقط و فقط به ما آسیب وارد می کند و هیچ کاری و ضرری به فرد خطاکار ندارد! ااو مشغول و گرفتار درون خود است نه درون ما؛ چنان که ما گرفتار ذخیره های درون خودیم، نه گرفتار درون او!!!!

بدینسان تنها راه حل، تخلیه و پاکسازی درون خویشتن از خشم، نفرت و کینه ها است؛ می دانم کار سختی و دشواری است اما برای ما مفید و بسیار سازنده است. 

راستی یادمان نرفته که ما هم انسان هستیم و اشتباه خطاهایی نسبت به دیگران داشته ایم و آن خطاها نیز بر روان ما فشار وارد می کند و بار سنگینی بر دوش ماست؛ خداوند متعال، برای نجات ما از این فشارهای درونی، راه آسانی، پیش پای ما قرار داده است: و لیعفوا و لیصفحوا  الا تحبون ان یغفر الله لکم والله غفور رحیم؛ دیگران را ببخشایید و از دل بزدایید؛ آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشاید و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. (نور، آیه 22)

بدینسان تخلیه درون از خشم و تنفر و بخشودن دیگران، دو فایده مهم برای ما در بر دارد:

1. ما را از رنج و غم و آثار زیانبار خشم و نفرت، آزاد می کند.

2. در صورتی که توانستیم دیگران را ببخشم، خداوند متعال، اسباب بخشیده شدن ما را فراهم می سازد و گناهان ما را می بخشاید. 

تخلیه درون از خشم، نفرت و کینه را جدی بگیریم و ببخشاییم تا بخشیده شویم!



درس بیست و پنجم: رسالت انسانی و الهی خود را تعریف و هدفمند و امیدوار زندگی کنید!

سلام بر شما خوبان و نیکان! اوضاع روحی تون چطوره؟ خوب بودید بهتر شدید؟

بر اساس گزارش خداوند متعال در قرآن، جهان هستی، نظام مند، هدفمند، موزون، اندازه گیری شده، نیکو، زیبا، حق مدار، عادلانه و حکیمانه آفریده شده است!! هیچ چیز عالم وجود، بیهوده و بازیچه نیست و همه چیز، حساب و کتاب دارد. آفرینش انسان نیز با هدف، طرح و برنامه و تشریفات خاصی، صورت پذیرفته است.

افزون بر آن، هر فرد انسانی نیز، موجودی منحصر به فرد است و به صورت فردی، آفریده شده و محشور می گردد! بدینسان هر یک از ما باید رسالت انسانی و الهی ویژه خود را کشف یا تعریف و به دقت و وضوح کامل، ترسیم کنیم!

 رسالت انسانی و الهی، هدف و آرمان های زندگی هر یک از ما باید به روشنی تعریف و ترسبم گردد تا از یک سو زندگیمان، ارزش زیستن داشته باشد و از سوی دیگر، مسیر روشنی را در پیش بگیرد و از این طرف و آن طرف زدن و اتلاف و نابود شدن انرژی، حفظ شود!!

راستی رسالت انسانی و الهی، آرمان و مسیر زندگی شخص شما چیست؟ شما چه هدفی را در زندگی دنبال می کنید که به زندگی شما معنا و ارزش می بخشد؟ آیا شما در هماهنگی با کائنات، زندگی هدفمند و روشمندی دارید؟

اگر جوابتان مثبت است، پس همواره با امید  به لطف بی کران و امداد عام و گسترده الهی و سرشار از انرژی و روحیه، زندگی کنید و در شرایط سخت و ناگوار، از مسیر خود منحرف نشوید و هیچ گاه هر چند به ظاهر طوفان مخالف می وزد، مایوس و ناامید مشوید که طوفان مخالف، موقتی و آزمایشی است!!

بدون کشف یا تعیین رسالت انسانی، زندگی هدفمند و روشمندی شکل نمی گیرد و بدون آن، عمر و انرژی هایمان تلف می گردد و هر روز به سمت و سویی حرکت می کنیم و زندگیمان را بر یاد می دهیم!!

همواره به لطف و امداد الهی، امیدوار باشید و خود را در آغوش پر مهر و محبت الهی، احساس کنید.

درس بیست و چهارم: این قدر، نگران نباشید و حرص و جوش بیهوده نخورید؛ ذهن خود را مدیریت و اصلاح کنید!

سلام و درود بر شما جویندگان حقیقت و رهپویان خودآگاهی و خودشناسی! روزی سرشار از رحمت و خیر و خوشی داشته باشید!

احساسات گوناگون آدمی، بخشی از سیستم حفاظتی و دفاعی ما هستند که ما را از خطرات آگاه ساخته و در برابر آنها هشیار نموده، ما را به چاره اندیشی، رهنمون می شود! 

احساس نگرانی اگر در برابر خطری واقعی باشد، احساسی است که به ما آمادگی می دهد تا با آن خطر واقعی، با توان و قدرت بیشتری، مواجه شویم و آسانتر آن را پشت سر بگذاریم!

اما اگر انسان دچار آسیب شده باشد، هر چیز عادی و معمولی را نیز خطر می پندارد و با تفسیر و تحلیل ذهن منفی باف خود، از هر کاه، کوه می سازد و چون خود را در باورهای عمیقش، ضعیف و کوچک یا بد، گناهکار و بی ارزش می داند، به نگرانی های بی جهت مبتلا می شود و کم کم نگرانی در او گسترده تر و مزمن شده، به صورت عادت ذهنی و احساسی در می آید!!  او فکر می کند زندگی او در شرایط بد و ناایمنی قرار دارد و هر لحظه ممکن است با نابودی و تباهی مواجه گردد و شرایط ناگوارتر و بدتری برای او پیش بیاید! و هر بار که حادثه نگران کننده، پیش نیامد، با شگفتی از کنار آن عبور می کند و منتظر حوادث بد در آینده نزدیک می ماند!!! 

افزون بر آن، این گونه افراد، آن قدر "باید و نباید های" خودبافته برای خودشان و دیگران دارند که چون با واقعیت ها هماهنگ نیست، همواره از دست خود، اطرافیان، شغل، همکاران، زیر دستان، مدیران، درآمد، هزینه ها، مردم، اوضاع و احوال، آب و هوا، گرما و سرما، وسایل و ابزار زندگی، حرص و جوش می خورند!!! اعصابشان از همه چیز خورد است و اغلب ابراز نارضایتی می کنند!!

واقعیت آن است که این گونه نگرانی های مزمن و حرص و جوش های بیهوده، به خاطر شرایط سخت و نگران کننده زندگی، بد و بی وفا بودن مردم، نیست؛ بلکه برخاسته از ذهن و باورهای نادرست، بزرگ کردن مشکل و پیش بینی و منفی نگری های بیهوده، خودپنداره و احساسات منفی نسبت به خود و ضعیف، ناتوان، بی پناه و بی دفاع دیدن خود در برابر آن خطرات موهوم و احتمالی ذهنی است!

بدینسان چاره کار نیز روشن می شود؛ چاره کار، فرار از مواجهه با خطر موهوم، انکار نگرانی، پنهان سازی و عادت کردن به نگرانی، عادی شمردن نگرانی به این بهانه که: "زندگی دنیا پر از نگرانی است"، "دیگران هم نگرانند، تازه وضع من بهتره!" نیست!! 

تنها راه حل، خلوت با خویشتن، بررسی وضعیت ذهنی، بازسازی منش و شخصیت خود، تبدیل و تغییر بدبینی نسبت به خود، بهبود خودپنداره،  دست برداشتن از این همه باید و نباید خودساخته و الکی که با واقعیت های نظام آفرینش الهی، سازگار نیست، گفتگو با خود، تقویت درونی خویشتن و در یک کلمه، مدیریت و اصلاح ذهن و درون خویشتن است!!

در این بازسازی مهم درونی، موفق باشید!