داستان زندگی

علی محمدی

داستان زندگی

علی محمدی

درس پنجاه و پنجم: اگر دچار روان رنجوری شده اید، درمان آن را به صورت جدی دنبال کنید و در اولویت، قرار دهید.

سلام بر خوبان همراهم! امیدوارو  آرزومندم هر روزتان بهتر از دیروزتان باشد!

عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی،   باعت می شود بیشتر انسان ها، در دوران کودکی، کم و بیش، آسیب ببینند!!! بدون شک من و شما نیز استثنا نیستیم و آسیب دیده ایم! تشخیص آن کار مشکلی نیست!!

اولا: از شناخت عمیق تر خود و مواجه شدن با گیر و گرفتاری های عاطفی و  روحی خود نهراسید!

ثانیا: اگر افسرده و بی حوصله هستید، اگر استرس و اضطراب دارید، اگر به ترس و هراس، غم و غصه، خشم و غصبانیت،پرخاش و خشونت، زودرنجی، انتظار و توقع، چسبندگی، طلبکاری و بدهکاری عاطفی، احساس حقارت و کوچکی، پوچی و بی ارزشی، گنهکاری و بدی، منفی نگری و نومیدی، سر در گمی و سرگردانی، دچار شده اید، بدانید شما نیز آسیب دیده اید!  

نترسید! وحشت نکنید! انکار نکنید! به خود انگ و برچسب نزنید!  خود را بیمار روانی نخوانید و به لیست بیماری های توهمی خود نیفرایید! بدانید شما آسیب دیده اید؛ فقط همین! آن هم آسیبی که قطعا قابل درمان است! آسیبی که تقریبا عمومی است و دیگران هم کم و بیش همین گرفتاری ها را  دارند! فقط آن را بپذیرد و به دنبال چاره باشید!  نگویید؛ ای بابا! اینها عادی و معمولی است و چون همه دارند، طبیعی  است! اصلا دنیا همین جوری است! چاره ای ندارد!

وقتی بالغ می شویم و خودمان، مدیریت و جود خود را در دست می گیریم و مقداری از مدیریت  اقتدار گرایانه و  جاهلانه دیگران، فاصله می گیریم و از فشارها، تحمیل ها، اجبارها، ناسزاها، تحقیر ها، تمسخرها، محروم سازی ها، ضرب و شتم های ظالمانه اعضای خانواده، معلمان، همکااسی ها، دوستان،همکاران، رفیقان و  رقیبان ، ،خلاص می گردیم، فرصت خوبی برای التیام و درمان مشکلات عاطفی ما پدید می آید که  باید غنیمت بشماریم! 

در این فرصت مبارک، ما موظف هستیم و مسئولیت داریم؛ بلکه نها وظیفه اصلی و اصیل ما آن است که آسیب های گذشته  را التیام بخشیم و کمبودهای پیشین را جبران کنیم  و دردهای مزمن ناشی از آن را درمان نماییم!  ما نباید عمر باقی مانده خویش را با ترس و هراس، غم و غصه، خشم و عصبانیت، احساس حقارت و تنهایی، اخساس گناه و نومیدی و  با حساسیت و وسواس. خودآزاری و روان رنجوری سپری کنیم!

پس باید چشمان درون نگر و باطن بین  خو د را بگشاییم و اوضاع و احوال خود را زیر نظر بگیریم و برای اطلاع از گیر و گرفتاری های روانی خود،  مدتی افکار، حالات، احساسات و  دیگر امور خود را بنویسیم و یادداشت کنیم تا بتوانیم کمی از حال خود با خبر شویم!! (در این زمینه، کتاب خودنگاشت، کمک خوبی برای شما خواهد بود)

سپس رها شدن از وضعیت نامطلوب را در دستور کار خود قرار دهیم و با جدیت دنبال کنیم!  مطنئن باشیدبا چشم بر هم  گذاشتن، نادیده گرفتن، انکار کردن، پنهان ساحتن، مهل نگذاشتن، وقت گذرانی، انروز و فردا نکردن، هیچ یک از آسیب های روانی، خود به خود  و بدون درمان، خوب نخواهد شد؛ بلکه به طور مستمر، تثبیت، نهادینه و عمیق تر و گسترده تر می شود و به صورت فزاینده، افزایش می یابد!!

با کمال تاسف، ما از مواجه شدن با آسیب دیدگی های خود فرار می کنیم و حاضر نیستیم  بپذیریم که آسیب دیده ایم و نیاز داریم به م به روانشناس، روان درمانگر و روانپزشک مرلجعه کنیم و از آنها کمک و مشاوره، بگیریم د درمان شویم!

ما می ترسیم به ما انگ، لقب و برچسب " روانی "، "دیوانه"، " شخصیت عصبی"، بیمار روحی"،" روان پریش"، و .    بزنند و  با چشم حقارت و منفی به ما بنگرند و ما را  مسخره  و طردمان کنند!

بسیاری از افراد به همین دلیل، از پذیرش آسیب دیدگی خود، فرار می کنند و عمری با سختی، درد و رنج فشارهای روانی درونی زندگی نی کنند؛ دردی  که  هنیشه با آنان همراه است!!

حتی اگر این فرهنگ غلط در محیط زندگی شما حاکم است و نمی توانید به دیگران بگویید که آسیب دیده اید چون کمکتان که نمی کنند هیچ بلکه تازه آن را به عنوان نقطه ضعف و آتو در دست می گیرند و تو سرتان می زنند، لازم  نیست فریاد بزنید و به همه اطلاع بدهید ولی حتما خودتان به یک متخصص حاذق مراجعه کنید و حل مشکلات تان را  در اولویت قرار دهید. موفق باشید

درس پنجاه و چهارم: نفاق و دورویی را کنار بگذارید؛ از خود بودن، خجالت نکشید و خود را سانسور مکنید!

سلام بر شما خوبان و نیکان!

از درس های گذشته این نکته به دست آمد که کودک انسانی به صورت "عالی جناب کودک "  و با نوعی خودشیفتگی مثبت قدم به جهان می گذارد و به خود بودنش مباهات می کند! و روشن شد که تمام گیر و گرفتاری های کنونی ما ریشه در دوران  کودکی ما دارد!

با کمال تاسف، شرمنده ساختن، سرزنش کردن، تنبیه نمودن، محروم ساختن،  مشروط کردن محبت و ..... باعث می شود کودک انسانی از دو سالگی به بعد، نظر، احساس، خواسته و سخن خود را ابراز نکند و برای دریافت محبت و سالم ماندن از تنبیه و محروم سازی، نفاق و دورویی، پیشه کند و کم کم آن را در درون خود، تثبیت کند.

اکنون که راز خجالت کشیدن  و خودسانسوری خویش را فهمیده ایم، باید با شهامت ، ابراز وجود  را تمرین کنیم؛ خودمان باشیم و رای و احساس و خواسته و سخن خود را به نرمی و مستدل بیان کنیم! 

از مخالفت، تمسخر، نقد و .... دیگران نهراسیم؛ ترسیدن از بقایا و یادگارهایدوران کودکی ما است و ما اکنون بزرگ شده ایم! 

 می دانم نترسیدن و خود بودن و ابراز وجود، برای ما سخت است ولی به سرعت با انجام  دادن و تکرار کردن،؛آسان می گردد.

بکوشید با خود و دیگران ، صادق باشید! و از نفاق، دورویی و چند چهره داشتن،  کناره بگیرید و خودتان را سانسور نکنید!

البته لازم نیست تمام اسرار خود را برای دیگران بیان کنید، بلکه مقصود آن است که با افزایش شهامت خود، هر جا که لازم و مصلحت است،  ابراز  وجود کنید!

 از این که رای و احساس و خواسته ای مخالف و متفاوت از دیگران دارید مهراشید و خجالت نکشید!

درس پنجاه و سوم: نق زدن، متلک گفتن، کنایه، شکایت و گله کردن از افراد و اوضاع را متوقف کنید!

سلام بر شما عزیزان و  دانش پژوهان خودشناسی!

سخن و  گفتار آدمی،  نخست توسط خود انسان، شنیده می شود. از سوی دیگر، سخنی که تکرار شود، توسط ناخودآگاه  انسان، تثبیت و  به نگرش و منش  انسان تبدیل می گردد.

 بدین رو باید مراقب سخن و گفتار خود باشید تا مطالبی که به زبان می آورید، زهرآگین و تخریب کننده نباشد. اگر به نق زدن، متلک گفتن،  شکوه و گلایه، عادت کرده اید، بی درنگ آنها را متوقف کنید! و تلاش کنید این عادت را به طور کلی و همیشگی از خود دور سازید.

نکته اساسی این است که روش نق زدن و تیکه پرانی به دیگران برای شما، فایده ای در بر  ندارد و .هیچ گاه شما را به مقصودتان نمی رساند و اگر موقتا هم کسی ترتیب اثر داد، در دلش از شما دور می شود و متنفر می گردد.

 بعلاوه  نق زدن اگر چه ظاهرا  نسبت به دیگران یا اوضاع و احوال دنیا است و حتی اگر شوخی و مزه پرانی است ولی برای شما و زندگیتان، آثار بدی خواهد داشت؛ زیرا این نق ها، گلایه و  کنایه ها  بر اثر تکرار در فکر و احساس شما جا خوش می کند و به باور و احساس شما تبدیل می شود؛ شما قدرت تلقین نمودن و  آمادگی  خود برای تلقین پذیری از خودتان  را دست کم نگیرید!!   اگر این روش را ادامه دهید، بعد از مدتی ناخودآگاه و  بدون آن که متوجه باشید، جهان و افراد را تیره و تار می بینید!!

پژوهش ها نشانگر آن است که هر سخن منفی شما شانزده برابر بیشتر از سخن منفی دیگران در شما تاثیر بد دارد و تخریب کننده قدرت درونی شماست!!

درس پنجاه و دوم: از وجود و زندگی خود لذت ببرید و در شرایط مختلف، سپاسگزار باشید!

سلام بر شما همراهان عزیز کاروان خودآگاهی!

وجود و هستی آدمی، نعمتی بزرگ و عطایی رایگان است که از سوی آفریدگار جهان به ما ارزانی شده است و زندگی انسان در این دنیا، تنها فرصتی است که در اختیار ما قرار گرفته است. نکته مهم آن است که بدانیم که این وجود و زندگی، برای رنج بردن، به ما داده نشده است!!

برابر تصریح قرآن کریم، زندگی زیبنده انسان، زندگی ایمن، بدون اضطراب و استرس و خالی از غم و غصه، حسرت و افسردگی است.(بقره، 38) 

بدین رو باید تلاش کرد که از وجود و هستی خود در این جهان لذت ببریم و در مورد هر چه در اختیار ما قرار گرفته است، پذیرشگر، مایل، مشتاق و سپاسگزار باشیم!

هرگز با حسرت و آه و با غم و غصه، از قیافه، نژاد، کشور محل زندگی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود یاد نکنیم، ولی اگر خواهان زیبایی بیشتر و اوضاع و احوال بهتری هستیم، برای به دست آوردن آن برنامه ریزی و تلاش کنیم!

نکته بسیار مهم و اساسی این است که بدانیم لذت بردن از داشته ها یا رنج بردن از آنها، غم و غصه خوردن از نداشته ها یا چشم ندوختن به آنها ولی تلاش برای دستیابی به آنها، انتخاب خود ماست و به وسیله ذهن و احساسات و اراده ما، صورت می پذیرد و کاملا در اختیار خود ماست؛ هیچ قیافه و اوضاع و احوالی، رنج آور و غصه برانگیز نیست! تحلیل و تفسیر و برداشت ما از آنها و مقایسه وضع موجود با وضع مطلوبی که در ذهن ساخته و پرداخته ایم، موجب رنج و غم و غصه ما است! نگرش، تفسیر و برداشت خود را تغییر دهید و از مطلوب های خیالی، پنداری و غیر واقعی خود، دست بردارید، همه رنج ها و غصه هایتان از ریشه کنده می شود و پایان می پذیرد.

از هم اینک پذیرفتن، لذت بردن، شاکر و سپاسگزار بودن در مورد همه امور موجود خود را انتخاب کنید و تلاش بیهوده برای تحمیل نگرش و میل و خواسته خود بر نظام جهان و دیگر انسان ها و تغییر اوضاع و احوال جهان و شخصیت و منش انسانها، دست برداریم؛ تا رنج بردن بیهوده پایان پذیرد!

درس پنجاه و یکم: گریبان خود را رها کنید؛ هر آنچه بر دیگران می بخشید، بر خود نیز ببخشایید!

سلام و درود بی پایان بر شما دانش پژوهان نیک اندیش!

خداوند متعال،  انسان را با اندیشه و احساس خود پذیری، خود دوستی بلکه با نوعی خودشیفتگی مثبت کودکانه، می آفریند و انسان با این سرمایه بسیار مهم پا به عرصه وجود می گذارد.

متاسفانه در فرهنگ هایی که دیگران را زیر نظر گرفتن، تجسس نمودن و پرسیدن از حریم خصوصی، فضولی و دخالت در امور دیگران تحت عنوان نصحیت و راهنمایی، انتقادهای تند و نابجا کردن، ایراد گرفتن، اعتراض، انکار و داد و بیداد راه انداختن، بازجویی و بازخواست کردن، چرا چرا پرسیدن، مقصر و گناهکار دانستن، توقع و انتظار فراوان داشتن و بدهکار پنداشتن دیگران، رواج دارد، انسان کم کم با خود درگیر شدن و گریبان خود را گرفتن و با خود جنگیدن را می آموزد و آن را در درون خودش، دائمی و تثبیت می کند و خود، اسباب رنجش و نارضایی خود را فراهم می آورد. 

چنین انسانی، دائما به خود ایراد می گیرد، از خودش بازخواست می کند و خود را مقصر، گنهکار و بدهکار  می بیند!!! او زندگی را بی جهت بر خود تلخ و جهان را بر خود تنگ می کند! و خشم های  درون خویش را به سوی خودش، متوجه می سازد. گریبان خود را گرفته، همواره با خود درگیر است و هیچ گاه و در هیچ کاری از خودش، راضی نمی شود!! راستی شما که دوست ندارید کسی به شما گیر دهد، سرزنش کند، نارلضی باشد و ......پس چرا خودتان نسبت به خود، همه این کارها را انجام می دهید؟ چرا به خود گیر می دهید، سرزنش می کنید و ناراضی هستید؟

با کمال تاسف، برخی این نوع کارهای ناپسند و غلط را، نیک، خوب و دینی می پندارند و اسم آن را مراقبت، نظارت و محاسبه نفس می گذارند!! آنان توجه ندارند که این نوع اقدامات، هیچ ربطی به نظارت و محاسبه نفس ندارد و با آن متفاوت و از آن، کاملا جداست.

به اعماق درون خویش سفر کنید؛ خود را مطالعه کنید نه محاکمه! شعله های خشم معطوف به خود را خاموش سازید و گریبان خود را رها کنید. امام علی(ع) استاد بزرگ روانشناسی و خودسازی چه زیبا می فرماید: 

"چرا همان گونه که به دیگران، رحم می کنی، به خود رحم نمی کنی؟ تو که هرگاه فردی را در آفتاب سوزان ببینی، بر او سایه می افکنی و هر گاه بیماری را بنگری که از شدت بیماری، ناتوان شده، از سر دلسوزی بر او می گریی، پس چه چیز تو را نسبت به بیماری خویش، چنین شکیبا ساخته و بر مصائب خودت، صبور نموده است و تو را از گریه بر خود بازداشته و تسلی داده است؟" (نهج البلاغه، خطبه 219)

بیایید از جنگ با خویشتن دست بکشیم و گریبان خود را رها سازیم و دایما به خود گیر ندهیم و خشم خود را معطوف به درون خود نسازیم همان گونه و در هر موردی که دیگران را  می بخشیم، خود را نیز ببخشاییم! 

البته برای تعالی، لازم است بدون معطوف ساختن خشم بر خویش و بدون جنگ و ایراد گرفتن به خود، بر افکار و گفتار و رفتار خود، نظارت کنیم و از خویش مراقبت نماییم! ولی مواظب باشیم که در امر نظارت بر خود، با پیچاندن، مخفی و پنهان کردن واقعیت از خود، تحریف، بزرگ و کوچک نمایی، زشت و زیبا سازی امور، خود را فریب ندهیم!