مقاله میهمان
در دروس گذشته، از توجه به شش امر بحث شد اما تحقیقات جدید نشان می دهد که توجه به آن شش امر در سلامتی فرزندان نیز نقش اساسی دارند. آنچه در زیر می خوانید، مطالب برگرفته از سایت دویچه وله آلمان است:
بارداری یکی از مراحل مهم زندگی زنان است. تاکنون تنها برای زنان باردار رژیم غذایی سالم پیشنهاد میشد، اما تحقیقات جدید نشان میدهند که جیره غذایی پدر نیز قبل از لقاح، اهمیت فراوانی بر سلامت فرزندان دارد. پدران با جیره غذایی چرب، مشکلات سلامتی بسیاری برای فرزندان آینده خود ایجاد میکنند. تحقیقات علمی مختلف نشان دهنده آن هستند که جیره غذای چرب از راه اسپرمها تاثیری منفی بر سوختوساز و هماهنگی ژنهای فرزندان میگذارند.
پژوهشهای علمی انجام شده توسط دانشمندان در چهارگوشهی جهان نشان میدهند که استعمال الکل و دخانیات و نیز تغذیه نامناسب اثرات مخربی بر جنین زنان باردار دارد. نتیجه یک پژوهش مشخص کرده که تغذیه والدین و سبک زندگی آنان پیش از بسته شدن نطفه نیز بر جنین تأثیر میگذارد. پژوهشگران در مقالهای که در نشریه تخصصی "Nature Genetics" به چاپ رسیده، نوشتهاند که برای نمونه کشیدن سیگار و رژیم غذایی ناسالم میتواند در فعالسازی یا خنثی کردن ژنها اثر بگذارد. این عادات درست مانند اثرات ژنتیک میتوانند به شکل موروثی منتقل شوند...... پژوهشگران موفق شدهاند ثابت کنند تأثیر مادر بر نحوه سوخت و ساز بدن فرزند بسیار بیشتر از پدر است.
مارتین هرابه دی آنگلیس، مدیر مؤسسه IEG در مونیخ و یکی از دستاندرکاران پژوهش مزبور این موضوع را که والدین چاق، فرزندان چاق خواهند داشت امری شناختهشده میخواند. به گفته او تا کنون اغلب این چاقی به ژنها ربط داده میشد اما حالا به واسطه این پژوهش مشخص شده که چاقی واقعا از طریق "گامتها" منتقل میشود. گامت به سلول تخصص یافتهای گفته میشود که مسئول تولید مثل جنسی است. سازمان ملل در اولین روز جهانی "مبارزه با چاقی مفرط" اعلام کرد که چاقی مفرط در همه جهان به سرعت روبهرشد است. این نهاد "تغذیه غربی" مرتبط با "فستفود" و غذاهای پر شکر را عامل اصلی میداند.
یکشنبه (۱۱ اکتبر/ ۱۹ مهرماه) امسال در تقویم جهان اولین روزی خواهد بود که "روز جهانی مبارزه با چاقی مفرط" نامگذاری شده است. سازمان ملل متحد و سازمان جهانی غذا به مناسبت این روز گزارش مفصلی منتشر کردند که آمار تکاندهندهای را ارائه میکند. این دو نهاد بینالمللی میگویند نه تنها در تحقق اهداف جهانی برای مبارزه با چاقی مفرط موفق نبودند، بلکه پیشبینی میکنند که تا سال ۲۰۲۵ بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت جهان با چاقی مفرط و عوارض ناشی از آن دستوپنجه نرم کنند. گزارش تاکید میکند که با ادامهی روند فعلی ۱۷درصد از بزرگسالان جهان در سال ۲۰۲۵ بسیار چاق خواهند بود و شاخص توده بدنی (بیامآی) آنها بالای ۳۵ خواهد بود.
سازمان جهانی غذا در این گزارش تاکید میکند که با این وضع روند ابتلا به بیماریهای ناشی از چاقی از جمله دیابت، برخی انواع سرطانها و بیماریهای قلبی نیز گسترش چشمگیری پیدا خواهد کرد. بنا به این گزارش مهمترین دلیل این چاقی روبهرشد در جهان، فراگیر شدن نوع تغذیهای است که از آن به عنوان "تغذیه غربی" نام برده شده است.
سازمان بهداشت جهانی با تاکید بر اینکه این روش ناسالم تغذیه از آمریکا شروع و در جهان فراگیر شده است، از کمپانیهای بزرگ تولید مواد غذایی، رستورانهای زنجیرهای غذای فوری، غذاهای کنسروی و یخزده و مصرف بیرویه شکر به عنوان عاملان اصلی چاقی فراگیر جهانی نام برده است. گزارش میگوید:نکتهی نگرانکننده این است که چاقی مفرط دیگر معضل کشورهای توسعهیافتهای مثل آمریکا یا بریتانیا نیست. هرجا که پای رستورانهای فستفود زنجیرهای و شرکتهای تولید غذای آماده، کنسروی و یخزده باز میشود، جمعیت آن منطقه و بهویژه کودکان به سرعت چاق میشوند. بنا به بررسی آنها چاقی مفرط و عوارض آن در کشورهای منطقه خاورمیانه، حوزه دریای کارائیب، شرق آسیا، آسیای جنوب شرقی، آمریکای جنوبی و برخی کشورهای آفریقا تا سال ۲۰۲۵ به معضلی جدی تبدیل خواهد شد. سازمان جهانی غذا تاکید کرد که وجه بسیار نگرانکننده این است که بررسی دادهها و آمارها نشان میدهد وضعیت از سال ۲۰۱۰ تا سال ۲۰۱۴ در همین فاصله زمانی کوتاه ۴ ساله بسیار بدتر و نگرانکنندهتر شده است. گزارش مفصل سازمان ملل بار دیگر تاکید میکند که روند استفادهی مردم جهان از شکر بدون آنکه گاه خود متوجه باشند، به سرعت افزایش یافته است.کمپانیهای بزرگ تولید محصولات غذایی به بسیاری از محصولات غذایی شکر اضافه میکنند. در کشورهایی مثل آمریکا وضعیت بهمراتب بدتر است و بسیاری از شهروندان بدون آنکه متوجه باشند، به شکر اعتیاد پیدا کردهاند. نیمی از جمعیت بزرگسال آمریکا در حال حاضر یا به دیابت مبتلا است یا در مرحلهی پیشدیابت بهسر میبرد. میزان چاقی کودکان در ایالات متحده آمریکا از همهکشورهای دیگر جدیتر است. از هر پنج کودک آمریکایی، یک نفر با چاقی بیش از حد مواجه است. در اتحادیه اروپا براساس آمار رسمی، از هر ۱۰ کودک دختر یک نفر با چاقی مواجه است و این نرخ در کودکان پسر یک نفر از هر ۶ کودک است.
سازمان بهداشت جهانی میگوید:در خاورمیانه بسیاری از کودکان درعمل صبحانهای نمیخورند. این امر به دلیل ناتوانی مالی و نبود موادغذایی نیست. کیک، شیرینی، بیسکوئیت و انواع شکلاتها جای صبحانه مقوی و مفید را گرفته است. بررسی آنها در میان مدارس کشور اردن نشان داد که ۵۰ درصد دانشآموزان هر روز نوشابههای پر از شکر مینوشند، ۷۶ درصد هر روز شیرینی و کیک و شکلات میخورند و بیسکوئیت در سبد تغذیهی روزانهی ۵۰ درصد دانشآموزان جای دارد. سازمان بهداشت جهانی هشدار داد که اوضاع برای کشورهایی مثل برمه، کامبوج، اوگاندا و مکزیک بحرانی است و جمعیت از پیر و جوان تا کودک در این کشورها به سرعت چاق میشوند.
این گزارش مفصل تاکید میکند که راه مبارزه با این وضعیت روشن و شفاف است. آنها خواهان مداخلهی دولتها و تصویب قوانین سخت و جدی از سوی کشورها برای مبارزه با این وضعیتاند. سازمان ملل میگوید دولتها باید با تصویب قوانین لازم، مدرسهها و ادارهها را موظف کنند که غذای سالم و بهدور از انواع افزودنی و شکر سرو کنند. دولتها باید فعالیت رستورانهای زنجیرهای فستفود را محدود کنند و جلوی تبلیغات بیرویهی کارخانههای تولید محصولات غذایی کنسروی و یخزده و سرشار از افزودنیهای شیمیایی را بگیرند. سازمان ملل متحد به کشورها توصیه میکند که مالیات بر انواع نوشابهها و نوشیدنیهای حاوی شکر وهمهی شیرینیها را بالا ببرد. از سوی دیگر از کشورها خواسته تا با ارتقای سیستم حملونقل عمومی با روند استفاده از ماشین شخصی مقابله کنند. این گزارش از همهی کشورهای جهان خواسته تا شهروندان خود از کودک تا پیر و جوان را به ورزش تشویق کنند و با عادت پشتمیزنشینی یا رفتوآمد با اتوموبیل شخصی و ساعتها لمیدن روی کاناپه و تخت مقابله کنند.
کودکان ایران چاقتر میشوند!
وزارت بهداشت و درمان ایران میگوید ۳۰ درصد کودکان ایران با اضافه وزن مواجهاند. در این میان وضع کودکان تهرانی جدیتر است. مشکل چاقی کودکان به معضل فراگیر جهانی تبدیل شده است. سایت تخصصی "الفبا" که اخبار مرتبط با کودکان را پوشش میدهد با اعلام این آمار تاکید کرده که میزان چاقی کودکان تهرانی دوبرابر میانگین آمار ملی است. تنها پایتخت ایران نیست که با معضل چاقی فزایندهی کودکان مواجه است. وضعیت در دیگر استانها و شهرهای ایران هم نگرانکننده است و آمار ابتلا به چاقی در میان کودکان روند روبهرشدی را نشان میدهد. وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ایران در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد نزدیک به یک سوم کودکان ایرانی از افزایش وزن یا چاقی مفرط رنج میبرند. انجمن "تشخیص و درمان چاقی ایران" نیز اعلام کرده بود که ۳۰ درصد کودکان ایرانی با تعریف و معیارهای پزشکی چاق محسوب میشوند. وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ایران میگوید کاهش تحرک بدنی کودکان به دلیل ماشینی شدن زندگی، استفادهی فراوان از کربوهیدراتها در تغذیهی کودکان و مصرف فستفودها و نشستن مداوم کودکان پای بازیهای کامپیوتری از مهمترین دلایلی است که چاقی در میان کودکان ایرانی را دامن زده است. بنا به آمار "سازمان بهداشت جهانی"، کودکان دختر بیشتر در معرض ابتلا به چاقیاند؛ چرا که در بسیاری از کشورها بنا به عرف و سنت و قانون از انجام برخی فعالیتهای فیزیکی محرماند. سازمان بهداشت جهانی میگوید بهطور متوسط یک دختر ۱۱ ساله در بسیاری از کشورهای جهان ۲۳ درصد کمتر از یک پسر ۱۱ ساله فعالیت فیزیکی دارد و مجموع فعالیت فیزیکی دختربچهها در مجموع ۱۵ درصد کمتر از حد میانگین لازم است. «۷۰ درصد تهرانیها چاقاند یا اضافه وزن دارند» فریدون عزیزی، رئیس پژوهشکده غدد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اعلام کرد که حدود ۷۰ درصد تهرانیهای بالای بیست سال دارای اضافه وزن یا چاقی هستند.
مشکل اضافه وزن، بیماری جدید آلمانیها
بنا بر تازهترین پژوهش بنیاد تحقیقی روبرت کوخ، ۶۷ درصد از مردان و ۵۳ درصد از زنان آلمانی از بیماری چاقی مفرط رنج میبرند. برای درمان این بیماری، همکاری یک گروه پزشکی ۲۵ نفره با یکدیگر ضروری است. این که چاقی از نظر علمی به چه معناست و فرد از چه وزنی، چاق محسوب میشود بر حسب واحد BMI سنجیده میشود: این واحد، میانگین وزن، قد وحجم یک فرد است. عددی که از این محاسبه بهدست میآید، در صورت داشتن وزن عادی بین ۲۰ و ۲۵ است و در صورت وجود "چاقی نسبی"، بین ۲۵ و ۳۰ قرار دارد. اگر BMI کسی بالاتر از این حد باشد دچارچاقی مفرط است که به آن Adipositas میگویند، آن هم از نوع درجهی یک آن. فردی که BMI او بالاتر از ۳۵ واحد است، مبتلا به چاقی مفرط درجهی دو و افزون بر ۴۰ واحد، مبتلا به چاقی مفرط درجهی سه است که باید مورد درمان اساسی قرار گیرد. به گفتهی اشتفانی گرلاخ که مدیریت "جمعیت Adipositas آلمان" را به عهده دارد، علل این بیماری در تغذیهی نادرست، شرایط کار، زندگی و تحصیل انسانها نهفته است. عامل ژنتیک هم در این میان نقش بازی میکند. آمارها نشان میدهند که افراد تحصیلکرده و با درآمد مناسب، بیشتر به نوع تغذیه و سلامتی خود اهمیت میدهند.
در سالهای گذشته، شمار کودکان آلمانی مبتلا به بیماری چاقی نیز افزایش یافته است. تغذیهی نادرست و عدم تحرک از عوامل اصلی ابتلا به این بیماری است. در این میان وظیفهی پدر و مادرها و سرپرستها که مسئولیت این کودکان را بهعهده دارند، بسیار تعیینکننده است. اشتفانی گرلاخ در این رابطه میگوید: « پدر و مادرها، نه تنها باید هنگام خرید مواد غذایی سلامت فرزندانشان را در نظر داشته باشند، بلکه باید برای آنان هم در این زمینه حد و مرز تعیین کنند.» به نظر روانکاوان، بچههایی که به چاقی مفرط مبتلا شدهاند، اغلب از مشکلات روحی نیز رنج میبرند.
چاقی مفرط، عامل بیماریهای دیگر
چاقی مفرط، خود زمینهساز بیماریهای دیگر هم هست. درد مفاصل، افزایش قند خون، افسردگی و اختلال در گردش خون از جملهی این بیماریهاست. برای درمان بیماریAdipositas ، یک تیم پزشکی متشکل از مشاور تغذیه، متخصص بیماری قند، روانکاو، مددکار اجتماعی لازم است. بنا بر فهرست مشاغل "جمعیت Adipositas آلمان"، در حال حاضر ۲۵ گروه شغلی برای مداوای این بیماری به ثبت رسیده است.
عمل جراحی ناگزیر: عمل جراحی، در صورتی که فرد به بیماری چاقی مفرط درجهی سه مبتلا باشد، تنها راه حل موثر در مان آنست. در این نوع عمل، بخشی از روده و معده برداشته میشود. در نتیجه بیمار پس از خوردن مقدار کمی غذا، احساس سیری میکند. در چنین مواردی، بیمار پس از عمل جراحی حدود ۵۰ درصد وزن اضافی خود را از دست میدهد. مارتین پروندال، جراح بیمارستان آلفرد کروپ در شهر اسن، از روشهایی صحبت میکند که در اثر آن بیمار پس از عمل جراحی حتی تا ۸۰ درصد اضافه وزن خود را از دست داده است. مارتین پروندال در این رابطه میگوید: «اغلب پیش میآید که پس از جراحی، اضافه وزن بیماران به نصف تقلیل مییابد.» سنگینوزنترین بیماری که مارتین پروندال عمل کرده، ۲۷۰ کیلو وزن داشته و پس از جراحی، ۱۷۰ کیلو وزن اضافی خود را از دست داده است.
تغذیهی
نادرست، از عوامل بیماری اضافه وزن در کودکان است
کشور دانمارک برای مبارزه با چاقی مفرط از روشهای غیر معمول پیشگیرانه استفاده میکند:
مالیات بستن بر آن دسته مواد غذایی که حاوی بیش از ۲/۳ درصد چربی هستند. این
قانون در اکتبر سال پیش به تصویب مجلس این کشور رسید. کره، شیر، گوشت، پیتزا و
غذاهای آماده، از جملهی این مواد غذایی به شمار میروند. بر اساس این قانون،
شهروندان این کشور اروپای شمالی موظفند برای خرید هر کیلو چربی در مواد غذایی،
۱۶کرون که معادل با ۲ یورو و ۱۵ سنت است، مالیات بپردازند. دانمارک، تنها کشوری
است که برای جلوگیری از این بیماری، این روش "غیرعادی" را بکار میبندد.
بیماران Adipositas، نه تنها از پیامدهای این بیماری در رنجند، بلکه باید هر روزه با
تبعیضات بسیاری نیزروبرو بشوند. سونیا برتسباخ، که زمانی ۱۵۲ کیلو بود و در
اثر تغذیه درست و عمل جراحی وزن خود را به ۸۳ کیلو رسانده، در این رابطه میگوید:
«این بیماران اغلب از سوی جامعه نیز مورد تبعیض قرار میگیرند. بعضی اصلا به این
دلیل جرات بیرون آمدن از خانه را از دست میدهند.» این زن ۳۴ ساله که در شهری در
نزدیکی بن، یگ گروه خودیاری برای کمک به کسانی تشکیل داده که به چاقی مفرط مبتلا
هستند، میگوید: راه رسیدن به یک وزن عادی، بسیار دشوار است و عزم جزم، شرط اول
آنست.»
سازمان بهداشت جهانی: تغذیه نامناسب از سیگار نیز خطرناکتر است
کارشناسان میگویند تا وقتی در سطح کلان برای حل معضل فزایندهی چاقی کودکان چارهاندیشی نشود، تلاشهای فردی چندان راه به جایی نخواهد برد. سازمان بهداشت جهانی نیز بارها از دولتها خواسته تا امکان دسترسی خانوادههای بچهدار به تغذیهی سالم را فراهم کنند و تاکید دارد که در بسیاری از کشورها تغذیهی مدارس نیاز به اصلاح و سالمسازی دارد.
ارتباط صنایع مواد غذایی با چاقی
یک متخصص تغذیه از دانشگاه پنسیلوانیا نقش خانواده و تأثیر الگوهای اشتباه را تنها دلیل افزایش شمار افراد چاق نمیداند. او اعتقاد دارد که شیوع چاقی مفرط در جامعه از سیاستهای غلط صنایع غذایی نیز نشأت میگیرد. وجود انواع و اقسام غذاهای آماده در حجم زیاد در ازای قیمت کم باعث شده تا افراد نسبت به چند سال پیش ناخواسته به مراتب کالری بیشتری مصرف کنند. "شیریکی کومانییکا" (Shiriki Kumanyika) میگوید: «هر چقدر بیشتر مواد غذایی در اختیار افراد باشد، آنها بیشتر هم میخورند. امروز میزان پروتئین موجود در نوشیدنیهایی که در بازار وجود دارند، نسبت به گذشته ۶ برابر شده است. افراد همراه با افزایش مقدار مواد غذایی چاق شدهاند.» وجود انواع و اقسام غذاهای آماده (Fast Food) در حجم زیاد در ازای قیمت کم باعث شده تا افراد نسبت به چند سال پیش ناخواسته به مراتب کالری بیشتری مصرف کنند. کومانییکا برخورد مصرفکنندگان را به خوبی درک میکند. به نظر او، اینکه مردم هنگامی که در قبال قیمت مناسب میتوانند مقدار بیشتری غذا بخرند، واکنشی منطقی است.
تعیین مالیات بالا برای غذاهای شیرین و چرب
در حال حاضر در آمریکا مؤسسات مختلف، محققان و مدافعان محیط زیست تلاش میکنند تا سیاستهای تولید صنایع غذایی را تغییر دهند. در بریتانیا و سوییس هم قصد دارند از راه همکاری با صنعت مواد غذایی، درصد تولید مواد غذایی کمچربی و کمنمک را افزایش دهند. در دانمارک از سال ۲۰۱۰ مصرفکنندگان باید برای خرید شکلات، بستنی و شیرینی مالیات بیشتری پرداخت کنند. فنلاند نیز سیاست مشابهی را پیش گرفته و از سال ۲۰۱۱ برای غذاهای پرچربی مالیات تعیین کرده است. در ایرلند، بلژیک، بریتانیا و رومانی نیز افزایش مالیات برای مواد غذایی ناسالم در دست بررسی است.
رابطهی کمبود خواب و بیماری دیابت
دانشمندان بهتازگی در تحقیقی به این نتیجه
رسیدهاند که کمبود خواب خطر ابتلا به بیماری دیابت را افزایش میدهد. کمکاری
لوزالمعده و کاهش سوخت و ساز بدن هنگام استراحت از دلایل این پدیده است. دانشمندان
دانشکدهی پزشکی دانشگاه هاروارد همراه با بیمارستان Brigham and Women’s Hospital، که با دانشگاه هاروارد همکاری میکند،
برای انجام این تحقیق ۲۱ شرکتکننده را به مدت ۶ هفته در بیمارستان نگهداری کردند.
آنها در این مدت بر زمان خواب و بیداری این افراد هدفمندانه تاثیر گذاشتند. این
دانشمندان در نشریهی علمی Science
Translational Medicine از رابطهی بین کمبود خواب و بیماری
دیابت گزارش میدهند. پژوهشگران هاروارد برای انجام تحقیق خود زمان، طول خواب و
تغذیهی شرکت کنندگان را مورد بررسی قرار دادند. شرکت کنندگان در ده روز اول
آزمایش اجازه داشتند حدود ۱۰ ساعت در روز بخوابند. در طول سه هفته پس از آن،
دانشمندان زمان خواب آنها را به ۵ تا ۶ ساعت در روز کاهش دادند. آنها باید در بعضی
اوقات شب و در مواقع دیگر در طول روز میخوابیدند.
کمبود خواب و همچنین خواب نا منظم باعث شد که سوخت و ساز بدن این افراد هنگام
استراحت کاهش یابد. افزون بر این، بنا بر اندازهگیری دانشمندان، میزان
گلوکز خون شرکت کنندگان پس از صرف غذا افزایش یافته بود. دلیل این امر آن است که
غده لوزالمعده انسولین کمی تولید کرده و همین باعث افزایش قند خون و در
نهایت بیماری دیابت میشود. علائمی که ناشی از ریتم نامنظم خواب یا کمبود خواب
بودند، پس از خواب کافی شرکت کنندگان به مدت نه روز ناپدید شدند. نتایج این تحقیق،
نتایج تحقیقات پیشین را نیز تایید میکنند.
بهترین زمان خواب شب است
بر اساس تحقیقات پیشین، کسانی که شب کار هستند، ریسک بیشتری برای ابتلا به بیماری
دیابت دارند. به هر حال این امر اثبات شده است که خواب کافی برای سلامتی انسان مهم
است و بهترین زمان خوابیدن شب است.
رابطهی سلامت جسم با سلامت روح
سالم زندگی کردن صرفا به تغذیهی درست و ورزش
ختم نمیشود. سلامت روح تاثیر بزرگی بر سلامت جسم میگذارد. کارشناسان معتقدند که
رضایت، خوش بینی، اجتماعی بودن و معاشرت عوامل موثر بر سلامت انسان هستند. کارشناسان
مسائل پزشکی روانتنی (psychosomatic) تاثیر خوشبینی و
رضایت انسانها را بر سلامت جسمی و طول عمر آنان بررسی کردهاند. پروفسور هنینگزن
در دانشگاه مونیخ آلمان فعالیت میکند و متخصص مسائل روانتنی است. به گفتهی او
خوشبینی و رضایت در سلامتی جسمی طول عمر انسان تاثیر مثبت میگذارد.
پژوهشی درازمدت در آمریکا: در ایالات متحده آمریکا تحقیقی به مدت ۸ سال با نام Women’s Health Initiative دربارهی رابطهی سلامت روح و جسم
زنان صورت گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد، انسانهایی که همواره ناراضی و
بدبین هستند، بیشتر دچار عفونتهای مزمن میشوند.
بخشودن نوعی از خودگذشتگی است. دانشمندان به تازگی به این نتیجه رسیدهاند که بخشودن نه تنها به نفع کسی است که بخشیده میشود، بلکه فردی که میبخشد نیز نصیبی میبرد، زیرا احساسات منفی را از خود دور میکند. (13.05.2011) در این پژوهش، محققان سبک زندگی ۱۰۰ هزار زن را با بیماریهای جسمی آنها، همانند سرطان یا بیماریهای قلبی، در ارتباط دیدند و به این نتیجه رسیدند که زنانی که رفتارهای پرخاشگرانه و خصومتآمیز داشتند، بیشتر از دیگران در معرض خطر ابتلا به بیماریهای قلبی بودند. اما خوشبینها به نسبت طول عمر بیشتری داشتند. افرادی که خوش بین و راضی هستند، سالمتر زندگی میکنند، تغذیهی بهتری دارند و کمتر سیگار میکشند.
نقش روابط اجتماعی
نقش خانواده و دوستان نیز در این میان از اهمیت بسیاری برخوردار است. داشتن روابط
اجتماعی متعدد باعث سلامت روح میشود. به گفتهی پروفسور هنینگزن، تحقیقات سالهای
اخیر نشان دادند که داشتن زندگی فعال اجتماعی، انسان را سالم نگه میدارد و
بالعکس تنهایی میتواند انسان را بیمار کند.
اما اینکه سلامت روحی دقیقا منجر به پدیداری چه مکانیسمهایی در بدن میشود،
هنوز مشخص نیست. امری که روشن است، این است که احساسات مثبت در برخی عملکردهای
سیستم دفاعی بدن تاثیر مثبت میگذارد. به همین دلیل گمان میرود که افراد شاد و
خوشبین آسیبپذیری کمتری در برابر بیماریهای عفونی دارند. کارشناسان معتقدند که
بین سلامت جسمی و چگونگی نگرش به زندگی ارتباط وجود دارد. به همین خاطر هر انسانی
این انتخاب را دارد که دیدگاه خود را به زندگی تغییر دهد. اما این کارشناسان درعینحال
تاکید میکنند که اگر فردی احساس کند که به طور مداوم بدبین است، باید به یک
روانپزشک مراجعه کند. زنان و مردان در رویارویی با مسائل و مشکلات روحی تفاوتهای
زیادی با هم دارند. در این زمینه زنان راحتتر به سراغ روانپزشک و رواندرمانگر میروند
و بیشتر از کمکهای تخصصی بهره میبرند تا مردان.
اقتباس از دویچه وله
مقاله میهمان
به نظر می رسد آنچه مانع می شود که انسان، خودش نباشد و زندگی «اصیل» و «حقیقی» نداشته باشد، ترس های گوناگون است؛ ترس از قضاوت شدن، ترس از حرف مردم، ترس از آبرو ریزی، ترس از تایید نشدن، ترس از خوب نبودن، ترس از کامل نبودن، ترس از بهترین نبودن و... که همه ی این ترس ها را وقتی ریشه یابی می کنیم، به ترس از تنهایی بر می گردد.
این همه باج می دهیم به مردم که تاییدمان کنند که تنها نمانیم. آیا بهای به دست آوردن این تاییدها، از دست دادن هویت اصیل خودمان نیست؟
آیا پذیرفته است که خویشتن خویش را از دست بدهیم تا آیا اندکی دوستمان داشته باشند یا نه؟ اصالتمان را از دست بدهیم تا چه چیزی به دست بیاوریم؟
آیا دقت کرده اید که وقتی اصیل نیستیم و هویتی جعلی ساخته ایم، باز هم تنها هستیم. چرا که کسی ما را دوست نخواهد داشت، کسی ما را تایید نخواهد کرد بلکه همه ی تشویق ها مال آن هویت جعلی است که ما نیستیم.
آری تنها با «خود»حقیقی زندگی کردن است که حال خوب حقیقی را تجربه می کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبة الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکت به سوی الله و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و میدارند. درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الا دیگران ادعای ناصحیت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است). باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم. امضا 23/10/1355 |
جواب علامه به نامه
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکری بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم. محمد حسین طباطبایی |
توضیح:
توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگی سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهی برگردد و از حق تعالی طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگی خود را برای فرمانبری اعلام کند. بر این معنی عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است.در قرآن کریم آمده است: توبوا الی الله جمعیا ایها المؤمنون; ای مؤمنان همگی به سوی حق تعالی برگردید و توبه کنید. امام باقر(ع) فرماید: کسی که از گناه توبه کند بسان کسی است که اصلا گناهی نداشته است.
مشارطه:
آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواسته های حق تعالی را عمل کند بلکه بر خواستههای خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضای خداوند و آخرت جویی غلفت نورزد.
مراقبه:
آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالی را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.
یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهی کند آگاه نباشید
در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید.
محاسبه:
آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کاری پرداخت و وقتی و فرصتی گذشت آن را ارزیابی می کند و با محک شریعت آن را می سنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهای پسندیده خدای را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهای زشت و گناه استغفار می کند. امام(ع) فرماید: از ما نیست کسی که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکی انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهی از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.
امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسی که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهی استغفاری بیابد.
سور مسبحات:
پنج سورهای که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز میشود سور مسبحات نامیده میشود. چرا که این سورهها با تسبیح حق تعالی آغاز می شود. و دو سوره اسراء و الاعلی را که با (سبحان) و (سبح) آغاز میشود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامی اسلام(ص) نمیخوابید مگر آنکه مسبحات را میخواند و میفرمود: در این سوره ها آیهای است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سورههای حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن. امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.
سایت تبیان/
انسان، موجودی مسئول است؛ شهید مطهری می گوید: « آن مکتبی که مدعی است:
ابر وباد و مه و خورشیدو فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
یا می گوید: « أَ لَمْ تَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ ...»[1]؛ آیا ندیدهاید که خدا هر چه را که در آسمانها و زمین است رام شما کرده است.
برای هر ذرّه ای مسؤولی قائل است ومی گوید در متن خلقت هر چیزی برای راهی آفریده شده و مسؤول کار و وظیفه ای است. برای خورشید در متن خلقت وظیفه ای قرار داده شده است وظیفه خود را انجام می دهد. ابر که حرکت می کند وظیفة خود را انجام می دهد. حرکت ابر یعنی وظیفه انجام دادن. حرکت باد یعنی وظیفه انجام دادن. میوه دادن یک درخت یعنی وظیفه انجام دادن.
پس چنین مکتبی انسان را هم میتواند مسؤول بداند. انسان موجودی است مسؤول در میان دریائی از مسئولیت.»[2]
شاید این پرسش برای شما هم مطرح باشد که فلسفه آفرینش جهان چیست؟ براستی جهان با این همه عظمت و شکوه، آفرینش با این همه گسترش و عمق، آفریده ها با این همه نظم و استواری، خلقت با این همه پویایی و پایایی و انسان با این همه شگفتی و زیبایی و خلاقیت، دانش و ارزش، دولتمندی و توانگری برای چه آفریده شده اند؟ آری چرا ما اینجا هستیم؟
پاسخ این پرسش، بر اساس مجموعه آیات و روایات، چنین است:
ما اینجا هستیم تا تماشا کنیم و ببینیم! چه را و که را؟
همه چیز را و همه جا را!! مُلک را و ملکوت را، آسمان و زمین را، شگفتی ها و زیبایی ها را، خلایق و مخلوقات را، آفرینش را و آفریده ها را و آفریدگار را، پدیده ها را و پدید آورنده آنها را
نخست به برخی از آیات نظری بیفکنیم:
قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ؛[6] بگو: «نگاه کنید چه چیز (از آیات خدا و نشانههاى توحیدش) در آسمانها و زمین است!» اما این آیات و انذارها به حال کسانى که (به خاطر لجاجت) ایمان نمىآورند مفید نخواهد بود!
وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛[4] او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم و از آن، ساقهها و شاخههاى سبز، خارج ساختیم و از آنها دانههاى متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفههایى با رشتههاى باریک بیرون فرستادیم و باغهایى از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بىشباهت! هنگامى که میوه مى دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانههایى (از عظمت خدا) براى افراد باایمان است!
اوَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ؛[7] آیا در حکومت و نظام آسمانها و زمین، و آنچه خدا آفریده است، (از روى دقت و عبرت) نظر نیفکندند؟! (و آیا در این نیز اندیشه نکردند که) شاید پایان زندگى آنها نزدیک شده باشد؟! (اگر به این کتاب آسمانى روشن ایمان نیاورند،) بعد از آن به کدام سخن ایمان خواهند آورد؟!
اَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ؛[8] آیا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کردهایم، و چگونه آن را (بوسیله ستارگان) زینت بخشیدهایم و هیچ شکاف و شکستى در آن نیست؟!
وَ فىِ الْأَرْضِ ءَایَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَ فىِ أَنفُسِکمُْ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ؛[9] و در زمین آیاتى براى جویندگان یقین است، و در وجود خود شما (نیز آیاتى است) آیا نمىبینید؟!
افَلَا یَنظُرُونَ إِلىَ الْابِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ وَ إِلىَ السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ وَ إِلىَ الجِْبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ؛ وَ إِلىَ الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ؛[10]
قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ؛[3] بگو: «روى زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیبکنندگان آیات الهى چه شد؟!»
وَ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ؛[5] و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود!
بر این اساس:
ما اینجا هستیم تا خالقمان را، خودمان را و دوستان و دشمنان مان را، راهمان را و مقصدمان را، وظایف مان را و حقوق مان را بشناسیم.
ما اینجا هستیم تا بشناسیم حق تعالی را
ما اینجا هستیم تا تسبیح و تقدیس کنیم ذات پاک و بی همانند الهی را و زبان به حمد و ستایش خداوند بگشاییم، او را تسبیح گوئیم و تقدیس نمائیم و تنزیه او را از هر گونه نقص و عیب و کمی وکاستی، منتشر سازیم.
ما اینجا هستیم تا بگوییم حق را، حقیقت را، هر چند به ضررمان باشد.
ما اینجا هستیم تا اسرار و رموز هستی مان را، اسرار و رموز شادی را فرا گیریم و شادی و پایکوبی کنیم و شادمانی را بگسترانیم.
ما اینجا هستیم تا به فضل و رحمت بی کران خداوند تجارت کنیم با محبتی که بین ما قرار داده و با سرور و شادمانی که نصیب مان ساخته است.
ما اینجا هستیم تا آنچه نمی دانیم از دیگران بیاموزیم و آنچه می دانیم به دیگران بیاموزیم.
ما اینجا هستیم تا نیک عمل کنیم و به نیکی عمل کنیم، عمل نیک انجام دهیم؛ عملی صالح، شایسته و متناسب با انسانیت و عظمت و بزرگی مان.
ما اینجا هستیم تا با عمل خود نیکی، پاکی، صداقت، زیبایی و شادی را بگسترانیم
ما اینجا هستیم تا بگوییم راست و راستی را،
ما اینجا هستیم که به دیگران توصیه کنیم شکیبایی را، پیمودن راه حقیقت را.
ما اینجا هستیم تا به نیکی فرا بخوانیم.
[1] سوره لقمان، آیه20.
[2] مطهری مرتضی، تکامل اجتماعی انسان، تهران، صدرا، ص 109- 108.
[3] انعام، آیه11
[4] انعام، آیه99
[5] اعراف، آیه86
[6] یونس، آیه101
[7] اعراف، آیه185
[8] ق، آیه6
[9] ذاریات، آیه 20و21
[10] غاشیه، 20-17.
مقاله ای از علی محمدی
در دوران اخیر، سه عنوان در ادبیات و گفتمانِ جامعه شناسی، سیاست، مشاوره و روانشناسی در جهان مطرح شده است. اگر چه در دنیای مدرن، ممکن است این عناوین، مطلب جدیدی باشد ولی باید اذعان کرد هر کدام از این سه اصطلاح نه تنها در اسلام و قرآن سابقه دارد، بلکه انصاف علمی نشانگر پیشتازی ادبیات دینی، در این عرصه ها است. اینک به هر یک از این اصطلاحات سه گانه، به اختصار اشاره می شود:
مهارت های زندگیlife skill
بر هیچ یک از ما پوشیده نیست که در زندگی ماشینی و مدرن کنونی، انجام اغلب بلکه تمام کارها و فعالیت ها و حتی بهره برداری از وسایل و امکاناتی همچون اتومبیل، تلفن همراه و رایانه نیز نیاز به مهارت دارد. آموختن هر یک از مهارت ها در ان عرصه، به ما، دانش و توانایی می بخشد. مهارت ها انواع گوناگونی دارند. یکی از مهارتهایی که ضرورت پرداختن به آن مورد اتفاق جهانیان واقع شده است، مهارت های زندگی است.
آموختن «مهارت های زندگی»، بدان رو دارای ضرورت بیشتری است که با رشد و پیشرفت تکنولوژی به ویژه در حوزه ارتباطات و پیدایش ابزارهای چندرسانه ای، سهولت دسترسی به انواع اطلاعات مفید و غیر مفید، وسعت تغییرات زندگی، بحران سلامتی و تغذیه، جهانی سازی و فروریختن مرزهای فرهنگی، اجتماعی و حتی جغرافیایی و سیطره کامل ماشین، زندگی انسان امروزی را بسیار پیچیده تر نموده و آن را با چالش های جدید و فراوانی رو به رو ساخته است و آدمیان را به آسیب های فراوان روانی، عاطفی و اجتماعی مبتلا نموده است.
طبق آمارهای سازمان جهانی بهداشت (W.H.O) در اغلب جوامع، انواع آسیب و اختلال های روانی ـ اجتماعی به طور نگران کننده ای رو به افزایش می باشد. افزون بر اختلالات روانی، وابستگی دارویی، اعتیاد، حرمت شکنی، قانون ستیزی، بزهکاری و رفتارهای ضد اخلاقی- اجتماعی نیز به ویژه در نسل جوان، روندی صعودی پیدا کرده است.
برای مقابله با این وضعیت ناپسند و پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی فزاینده تر و به منظور ارتقای سطح بهداشت روان، سازمان جهانی بهداشت در سال 1993، برنامه ای جهانی به نام «آموزش مهارت های زندگی» طراحی نمود که از آن تاریخ تا کنون در سطح وسیعی در کشورهای جهان مورد استفاده قرار گرفته است. بدین سان هدف اصلی آموزش و فراگیری مهارت های زندگی، افزایش توانایی روانی- اجتماعی و در نهایت پیشگیری از پدید آمدن رفتارهای آسیب رسان به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح سلامت روان افراد است. البته رمز برخورداری از این مهارت ها، دانستن، تمرین و به کار گیری هر چه بیشتر آنها در زندگی روزمره است.
تعریف مهارت های زندگی
اگر چه از مهارت های زندگی تعاریف گوناگونی شده است که از نظر تعبیر با هم متفاوت هستند ولی عموما دارای محتوایی نزدیک به هم هستند؛ در بیشتر آنها مهارت هایی که مربوط به آموختن روش صحیح تصمیم گیری، ارتباطات، خودشکوفایی، آرامش روان و مقابله با استرس و ... است را «مهارت های زندگی» نامیده و آنها را چنین تعریف کرده اند:
«مهارت های زندگی، به مهارت هایی گفته می شود که برای افزایش توانایی روانی – اجتماعی افراد آموزش داده می شوند و فرد را قادر می سازند که به طور مؤثر با مقتضیات و کشمکش های زندگی رو به رو شود و ضمن کسب موفقیت در زندگی، احساس شادمانی داشته باشد.»
انواع مهارت های زندگی
سازمان بهداشت جهانی، مهمترین مهارت های زندگی را با عناوین ده گانه زیر مشخص نموده است:
مهارت خود آگاهی
مهارت خود آگاهی توانایی شناخت از نقاط ضعف و قوت، خواسته ها، نیازها، رغبت ها و تصویر واقع بینانه از خود است تا حقوق فردی اجتماعی و مسئولیت های خود را بهتر بشناسیم. با کسب این مهارت به سؤال اساسی من کیستم؟ پاسخ می گوییم.
مهارت همدلی
همدلی یعنی این که فرد بتواند مسایل دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند وبه آن ها احترام بگذارد. این مهارت موجب می شود تا به دیگران، توجه کرده و آن ها را دوست داشته باشیم و خود نیز مورد توجه و دوست داشتن دیگران قرار بگیریم و با ایجاد روابط اجتماعی بهتر، به هم نزدیکتر شویم.
مهارت ارتباطات بین فردی
مهارتی است که موجب می شود ضمن تقویت روحیه ی مشارکت، اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران، بتوانیم مرزهای روابط بین خود و کسانی که دوستشان داریم را تشخیص داده و در جهت ایجاد روابط صمیمانه و دوستانه قدم برداریم و هر چه زودتر به دوستی های نامناسب و نا سالم خود، پیش از آن که مورد آسیب جدی قرار بگیریم، خاتمه دهیم.
مهارت ارتباطات مؤثر
ارتباط مؤثر یکی از رمزهای موفقیت انسان است. هر کس بتواند با دیگران اشیاء اطراف و حتی لحظه های زندگی خود، ارتباط بهتر و مؤثرتری برقرار کند، احساس موفّقیت بیشتری خواهد داشت. کسب این مهارت به ما می آموزد برای درک موقعیت دیگران، چگونه به سخنان آنان فعالانه گوش دهیم و چگونه دیگران را از احساس و نیازهای خود آگاه نماییم تا ضمن به دست آوردن خواسته های خود، طرف مقابل نیز احساس رضایت نماید.برای دستیابی به یک ارتباط خوب و مؤثر کلامی و یا غیر کلامی علاوه بر داشتن باورهای مناسب لازم است روش ها و مهارت های ارتباط بر قرار کردن با دیگران را نیز فرا گرفت.
بسیاری از رفتارهای ما مثل نحوه برقراری ارتباط با دیگران محصول عادت های ماست، پس اولین گام، برای اصلاح نگرش و کشف مهارت های جدید ارتباطی، کسب آگاهی و شناخت درستِ اصول ارتباطی است. تنها در این صورت است که ما قادر خواهیم بود عادت های غلط را کنار نهاده و از نوع ارتباط جدید خود احساس لذت کنیم.
ما با توجه به دید و نگرش خود، می توانیم به دو گونه با دیگران ارتباط بر قرار کنیم، اگر به نکات مثبت طرف مقابل توجه کنیم از آن مهر محبت و صمیمیت تولید خواهد شد، ولی اگر روی نکات منفی او تمرکز کنیم از آن دوری و نفرت متولد خواهدگشت.
مهارت مقابله با استرس
در دنیای امروز همواره با تغییرات وسیع و پیچیده ای مواجه ایم و هر تغییری با فشارهای روحی و روانی (استرس) همراه است. میزان استرس اگر بیش از حد و طولانی باشد بر زندگی و عملکرد ما تأثیر منفی گذاشته و مشکلات جدی و زیادی را برای ما به وجود خواهد آورد. فراگیری این مهارت به ما کمک می کند تا استرس های مختلف و اثرات آن را شناخته و راه های کاهش یا مدیریت بر آن را کسب نماییم.
مهارت مدیریت بر هیجانات
اگر بتوانیم مدیریت مطلوبی بر هیجان های خود مانند شادی، غم، خشم، ترس، یاس، اضطراب و... داشته باشیم، رؤیاها، خاطرات و ادراکات ما جان می گیرد کسب این مهارت به ما کمک می کند تا ضمن شناسایی هیجان های خود و دیگران و تأثیر آنها بر تفکرات و رفتارهایمان، بتوانیم در مقابله با آن ها، واکنش مناسب را از خود بروز دهیم.
مهارت حل مسئله
ما هر روز با مسایل فراوانی روبرو هستیم که برخی ساده و برخی پیچیده اند. مهارت حل مسئله این توانایی را به ما می دهد که با توجه به تجارب عملی و توانمندی های ذهنی خود بتوانیم در جهت حل مسئله یا مشکل، قدم برداشته و به نتیجه ی مطلوب دست یابیم.
مهارت تصمیم گیری
انسان در مسیر زندگی، همواره نیازمند تصمیم گیری های مختلف است و موفقیت در زندگی در گرو تصمیم گیری درست و به جای اوست.
مهارت تصمیم گیری به ما کمک می کند تا با اطلاعات وآگاهی کافی با توجه به اهداف واقع بینانه خود از بین راه حل های مختلف، بهترین راه حل را انتخاب کرده و به کار بگیریم و پذیرای پیامدهای آن نیز باشیم.
مهارت تفکرخلاق
فکر کردن مهارتی است که از کودکی می آموزیم. مهارت «تفکر خلاق»، قدرت کشف و تولید اندیشه ی جدید را برای ما فراهم می آورد. تفکر خلاق نوع دیگر دیدن است در این تفکر، هیچگاه مشکل یک عامل مزاحم به حساب نمی آید، بلکه یک فرصت برای کشف راه حل های نو و بدیع تلقی می شود که تا کنون کسی به آن توجه نکرده است. بدین سان مهارت تفکر خلاق به ما کمک می کند در مواجهه با حوادث ناگوار چگونه احساسات منفی خود را به احساسات مثبت تبدیل کنیم.
10- مهارت تفکر نقادانه
تفکر نقادانه نوعی دیگر از تفکر است. کسب این مهارت به ما می آموزد تا هر چیزی را به سادگی و دربست قبول یا رد نکنیم، ابتدا در مورد آن موضوع، سؤال و استدلال کنیم، سپس بپذیریم یا ردّ کنیم. کسانی که از تفکر نقادانه برخوردارند، فریب دیگران را نمی خورند و به راحتی جذب افراد و گروه ها و مواد مخدّر نمی شوند، چرا که همواره با سؤال کردن به عاقبت کار می اندیشند.
اسلام و مهارت های زندگی
می دانیم که هدف نزول وحی، بعثت پیامبران و ایجاد دین در میان بشریت، آموزش مهارت های زندگی بوده است؛ خداوند متعال، هدف اصلی فرو فرستادن کتاب های آسمانی به ویژه قرآن کریم را، هدایت همگان[1] به سوی استوارترین راه زندگی[2] و آموزش مهارت های زندگی انسانی[3] و ساختن افراد و جوامعی مهذّب و شکوفا[4] معرفی فرموده است.
خوشبختانه در سالیان اخیر در کشور عزیر ما نیز تلاش هایی برای آموزش مهارت های زندگی، صورت گرفته است ولی در آموزش مهارت های زندگی با توجه به برخورداری بیشتر افراد جامعه از فرهنگ دینی، باید آموزه های قرآن و روایات از این منظر، مورد توجه و استفاده قرار گیرد و از زمینه دینی عمیق و پویای مردم این سرزمین، برای آموزش و ارتقای این گونه مهارت ها به خوبی استفاده شود و پیش فرض های اومانیستی، سکولاری آن توسط اساتید با استفاده از متون دینی، مورد نقد قرار گیرد و در کنار مهارت های زندگی، بلکه توأم با آن، آموزش «مهارت های معنوی» مورد توجه جدی قرار گیرد و گر نه آموزش های فوق، ناقص و ناتمام بوده و در تأمین اهداف پیش گفته، کارآیی لازم را ندارد و این گونه آموزش ها باید فراگیر شده و در سطوح مختلف و به صورت عمومی و به همه شهروندان ارایه شود و گارگاه و مطالب آن برای مخاطبان گوناگون و به مقتضای وقت آنان طراحی شود تا این آموزش ها به همگان ارائه گردد.
2-سبک زندگی، life style یا سنّت و سیره
عنوان، سبک و شیوه زندگی در مغرب زمین توسط آلفرد آدلر در سال 1929 مطرح شد. این تعبیر در نزد مسلمانان با تعبیر «السنه» و «السیره» مطرح بوده است. برابر دیدگاه آدلر: «شخص بر اساس شیوه زندگی خاص خود، ایفای نقش می کند. سبک زندگی هر فرد است که به اجزای زندگی او فرمان می دهد. علاوه بر آن شیوه زندگی، تعیین کننده بی همتایی شخصیت فرد و ارائه دهنده ی اندیشه و افکار هر فرد است. به گفته وی شیوه زندگی مهمترین عاملی است که انسان زندگیش را بر اساس آن تنظیم می کند و حرکتش را در جهان هستی مشخص می کند.[5] بنابراین، فرد عقلانی یک شیوه زندگی و ورزشکار، شیوه ی زندگی دیگری دارد. به طور کلی می توان گفت که تمام رفتار فرد از شیوه زندگی او نشأت می گیرد و آنچه را در خور شیوه زندگیش است، درک می کند، می آموزد و حفظ می کند. فرد به کمک نقشه شناختی خویش، حرکتش را در طول زندگی تسهیل و تجهیز می کند، تجاربش را ارزشیابی و درک و سپس پیش بینی و کنترل می کند. در عین حال که شیوه زندگی، وسیله سازش با تجارب است، تا حدودی ناخود آگاه است، زیرا فرد از رفتارش آگاهی بیشتری دارد تا از انگیزه آن.
تعریف سبک زندگی
سبک زندگی، مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها در هر چیز مرتبط با زندگی است که جنبه های مختلف زندگی: سطح موقعیتی، سطح ساختاری، سطح فردی را در بر می گیرد. به دیگر سخن، شیوه زندگی، مجموعه عقاید، طرح ها و نمونه های عادتی رفتار، هوا و هوس ها، هدف های طویل المدت، تبیین شرایط اجتماعی و یا شخصی است که برای تأمین امنیت خاطر فرد لازم است. به تعبیری دیگر، شیوه زندگی فرضیاتی است که در آن نحوه ی تفکر، احساسات، ادراکات، رویاها و غیره مطرح هستند. آری شیوه زندگی، نوع خاص واکنش فرد در برابر موانع و مشکلات زندگی است. بر اساس اندیشه های آدلر، اعتقادات مربوط به شیوه زندگی به چهار گروه تقسیم می شود:
مفهوم خود یا خویشتن پنداری، یعنی اعتقاد فرد به اینکه «من هستم».
«خود» آرمانی، یعنی اعتقاد فرد به اینکه «من چه باید باشم»، یا «مجبورم چه باشم تا جایی در میان دیگران داشته باشم».
تصویری از جهان ، یعنی اعتقادات فرد در باره اطرافیان و محیط پیرامونش.
اعتقادات اخلاقی، یعنی مجموعه چیز هایی که فرد درست و یا نادرست می داند.
بر این اساس، هرگاه میان اعتقادات مربوط به «خود» و «خود» آرمانی تعارضی به وجود آید، احساس حقارت بروز می کند. همچنین عدم هماهنگی میان اعتقادات مربوط به «خود» و اعتقادات مربوط به جهان پیرامون به احساس حقارت می انجامد که بعضی اوقات، آن را احساس عدم کفایت، فقدان شایستگی و یا عدم تسلط می نامند. نا هماهنگی میان خویشتن پنداری و اعتقادات اخلاقی، نیز موجب احساس حقارت در حوزه اخلاقی می شود که احساس گناه، نوعی از آن است.
اسلام و سبک زندگی
برخی می پندارند تعبیر «سبک زندگی» یک تعبیر و عنوان جدید است در حالی که یکی از دو معنای اصلی و یکی از وجوه و نظایر بیست گانه واژه دین، کیش، روش و آئین زندگی است. در آیه شریفه: « هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ »[6] نیز دین به همین معناست. آری دین، تبیین سبک و روش خاصی در بینش ها و نگرش ها، احساسات و عواطف، خواسته ها و اراده ها، کنش ها و واکنش ها است؛ سبکی که خداوند آن را به آدمیان تعلیم می دهد. سبک زندگی آگاهانه، مؤمنانه و عالمانه، با سبک زندگی کفر، شرک و نفاق آلود در همه عرصه ها و اعمال و رفتار و گفتارها، متفاوت است. معارفِ دین، در همه امور فوق، آدمی را به سوی معرفت، ایمان و اطاعت خداوند متعال فرا می خواند و راه تعالی انسان را در پرتو ارتباط انسان با خدا ترسیم می نماید.
فرآیند و مراحل شکل گیری سبک زندگی
شالوده شیوه زندگی فرد از همان اوان کودکی، یعنی در سنین چهار یا پنج سالگی ریخته می شود. در شکل گیری شیوه زندگی، عوامل جسمانی نقش اساسی دارد. زیرا عوامل جسمانی در ایجاد فرضیات نخستین در زندگی فرد، تأثیرات بسزایی دارند. از این رو، آدلر برای تجارب اولیه اجتماعی کودک، در زمینه ایجاد مفهوم نسبت به موقعیتش در جهان، اهمیت زیادی قائل می شود. کودک، عوامل موجود در محیط خانواده را به دنیای خارج تعمیم می دهد و روابط و تعابیرش را بر آن اساس بنیان می نهد. به همین دلیل، آدلر به ماهیت منظومه خانواده، توجه خاصی مبذول داشته و ترتیب تولد فرد را در خانواده ( بدین معنی که چندمین فرزند خانواده است) با خصوصیات رفتاری متفاوتی همراه می دانست. بنابراین، اطلاعات مربوط به ترتیب تولد کودک و همین طور ، خاطرات اولیه او در محیط اجتماعی خانواده، نقش مهمی در معرفی چگونگی شخصیت و شیوه زندگی او بازی می کند.
البته در مراحل بعد، شیوه زندگی هر فرد، بر اساس هدف هایش به طریقی تعیین می شود که شخص را در قبال احساس نا امنی ناشی از احساس بی کفایتیش محافظت کند. به عقیده آدلر، نابسامانی های روانی، ناسازگاری و ابتلا به نوروز نتیجه قصور در یادگیری و نیز نتیجه ادراک ها و تصوّرات معیوب و منحرف است. هر نوروز، به منزله ی کوششی است برای رها کردن فرد از احساس حقارت و نیل به احساس تفوق و برتری. چون پایه و اساس نوروز، یأس است. برای متخصصان آدلری، کودک «ناسازگار» یک کودک مریض نیست؛ بلکه یک کودک مأیوس است. جلب توجه کردن، قدرت طلبی، گرفتن انتقام و اذعان صریح به نقص یا ناکامی از یأس سرچشمه می گیرد. بنابراین فرد غیر عادی، فردی مأیوس است نه مریض.[7] لازم به ذکر است شیوه زندگی، آدلر را ارضا نکرد؛ زیرا به نظر او این مفهوم، ساده و مکانیکی بود و سرانجام در راه جستجوی اصلی پویاتر، به مفهوم «من خلّاقه» دست یافت.
3 - قصه زندگی life story
این تعبیر اگر چه در فرهنگ های پیشین نیز وجود داشت، اما در ابتدای قرن بیستم، روان شناس معروف کارل گوستاو یونگ، آن را به صورت برجسته تری مطرح نمود. در نگاه او قصّه زندگی هر انسان هر چند جنبه های شخصی و منحصر به فردی دارد، ولی داستان زندگی انسان ها، عمومی و تکراری است، چون این داستان ها و وقایع از دیرباز در ساختار زندگی افراد دیگر در کشور ها و نژادهای مختلف جهان وجود داشته است و در ادبیات، هنرها، داستان ها و اسطوره های کهن جهان به گونه های خاصی مطرح شده است. این داستان ها و وقایع، اسطوره یا کهن الگو یا آرکی تِیپ(Archetype) نام دارد. ریشه این کلمه از واژه یونانی آرکتیپوس (Archetypose) به معنای « الگوی ابتدایی» اخذ شده است. افسانه های تاریخی در فرهنگ های مختلف با شیوه استعاری، این نوع تجربه ها را به نسل بعدی انتقال می دهد.
برابر روانشناسی تحلیلی، یکی از ابعاد شخصیت ما، کهن الگوها هستند. به گفته آنان، کهن الگوها، الگوهای روانی هستند که از گذشته ها به حوزه روان انسان نفوذ کرده اند و بشر به طور ناخود آگاه از آن الگوها به عنوان الگوی رفتاری خود، بهره مند شده است.[8] بر این اساس است که وقتی یکی از این داستان ها و افسانه ها را می خوانیم و وقایع آن را دنبال می کنیم، آگاهی بیشتری نسبت به مسیر درونی زندگی یا به تعبیر دیگر داستان زندگی خودمان پیدا می کنیم و ما از درون نسبت به قصه زندگی خود، بیدار، هشیار و آگاه تر می شویم، چون داستان زندگی ما، همچون قهرمان بسیاری از داستان هاست و همان مراحل را البته با ویژگی های خاص خودش و جزئیات منحصر به فرد خود، طی می کند.
در مورد تعداد کهن الگوها یا آرکی تِیپ ها، اتفاق نظر وجود ندارد، برخی آنها را 25 و عده ای با اعداد کمتر و یا بیشتر و روان شناسان تحلیلی آنها را شامل 12 مورد (معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جستجوگر، عاشق، نابودگر، آفرینش گر، حاکم، جادوگر، فرزانه و دلقک)[9] معرفی کرده اند.
اسلام و قصه زندگی
برابر اندیشه و فرهنگ اسلامی، سنت های کهن و ثابتی بر جهان هستی حاکمیت دارد و تحقق اراده خداوند در آنها حتمی است. بدین سان جهان و زندگی فردی و اجتماعی انسان، دارای نمونه، الگو و سنت های الهی تغییر و جایگزین ناپذیر است[10] و قضا و قدر الهی در جهان هستی و تمام عرصه های زندگی انسان، جاری است. لذا خداوند می فرماید: « فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ» [11] آیا آنها چیزى جز سنّت پیشینیان (و عذاب هاى دردناک الهى) را انتظار دارند؟! بر این اساس زندگی انسان ها در دوره های مختلف، بر اساس سنت های الهی شکل می گیرد، توسعه می یابد و یا به نابودی می گراید و به هلاکت دچار می شود.
تقسیم بندی کهن الگوهای قصه و داستان زندگی انسانها، در قران کریم بر اساس «ارتباط انسان با خدا» است و در نخستین ایات سوره مبارکه، کهن الگوهای اساسی در زمینه ارتباط با خدا به 3 گونه مؤمن، کافر و منافق دسته بندی شده است. البته قرآن کریم در آیات خود، انواع و اقسام و مراحل و مراتب هر یک از این 3 کهن الگو را نیز معرفی کرده است. همچنین در بیان واکنش جهان هستی نسبت به عملکرد هر یک از کهن الگوها، جهان هستی، دارای واکنشی یکسان و همانند شناسانده است. به همین دلیل جامعه بشری نمی تواند انتظار دیگری جز تحقق آن کهن الگوها و سنت های الهی داشته باشد: « سُنَّتَ اللهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ»[12] این سنّت خداوند است که همواره در میان بندگانش جارى شده است.
خداوند برای آنکه آدمی به آن سنت ها دست یافته و اطمینان یابد، او را به سیر و سیاحت در زمین فرا خوانده، می فرماید: « قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ»[13] پیش از شما، سنّت ها (و مجازات هاى الهى بر طبق اعمال امت ها) وجود داشت پس در روى زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بوده است؟!
بدین سان ارایه داستان های واقعی و حقیقی در قرآن برای آن است که انسان راه خود را بیابد و از نتایج و آثار نمونه ها و الگوهای پیشین درس بگیرد: «یُریدُ اللهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»[14] خداوند مى خواهد (با این دستورها راه هاى سعادت را) براى شما آشکار سازد، و به سنّتهاى (صحیح) پیشینیان رهبرى کند.
خداوند از «تشابه قلوب» انسان ها، مشابهت و همسانی اندیشه ها، احساسات، اراده و خواسته انسان های دوران مختلف، سخن گفته است: « وَ قالَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللهُ أَوْ تَأْتینا آیَةٌ کَذالِکَ قالَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ »[15] افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمى گوید؟! و یا چرا نشانه اى براى (خود) ما نمى آید؟!» پیشینیان آنها نیز، همین گونه سخن مى گفتند; دلها و افکارشان مشابه یکدیگر است; ولى ما (به اندازه کافى) آیات و نشانه ها را براى اهل یقین (و حقیقت جویان) روشن ساخته ایم.
قرآن از تشابه گفتار آدمیان در دورانهای مختلف نیز پرده برداشته است: « بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ»[16] (نه تنها نمى اندیشند،) بلکه آنان نیز مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند.
قرآن، نه تنها در زمینه فردی کهن الگوهای سه گانه را معرفی نموده، بلکه کهن الگوهای جوامع توحید محور و کفر گرا، مثبت و منفی را نیز معرفی نموده و از آن ها به عنوان «مثل» و«نمونه» یاد کرده است. به عنوان نمونه:
« کَمَثَلِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِیباً ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ »[17] (مثل این گروه از یهود) مثل کسانى است که کمى پیش از آنان بودند، کیفر کار خود را چشیدند و براى آنها عذابى دردناک است!
قرآن از کهن الگوهای فردی و اجتماعی مثبت و منفی بسیاری سخن گفته است. و اشتراک سرنوشت جوامع بشری را اراده خداوند دانسته است: «مَضى مَثَلُ الْأَوَّلِینَ»[18] داستان (هلاکت) پیشینیان گذشت.
قرآن الگوسازی و اسطوره سازی هر یک از گروه ها و جوامع، برای دیگران را جعل الهی معرفی فرموده است: « فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِینَ »[19] و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى آیندگان قرار دادیم.
آری این کهن الگوها وجود دارند و زندگی ما نیز بر اساس آنها شکل می یابد: «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ»[20] آنها پیش از تقاضاى حسنه (و رحمت)، از تو تقاضاى شتاب در سیّئه (و عذاب) مى کنند; با این که پیش از آنها بلاهاى عبرت انگیز نازل شده است. و پروردگار تو نسبت به مردم ـ با این که ظلم مى کنند ـ داراى آمرزش است; و (در عین حال،) پروردگارت سخت کیفر است!
«أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَ لِلْکافِرِینَ أَمْثالُها»[21] آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند (و با حق ستیز کردند) چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاک کرد; و براى کافران امثال آن خواهد بود.
قرآن کریم با معرفی کهن الگوهای فردی منفی و مثبت، به قصه های زندگی ما جهت می دهد: « ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلَا النّارَ مَعَ الدّاخِلِینَ»[22] خداوند براى کسانى که کافر شده اند، به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده صالح از بندگان ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان نداشت، و به آنها گفته شد: «همراه کسانى که وارد آتش مى شوند، وارد شوید!
«وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ»[23] و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! نزد خود براى من خانه اى در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!
در منطق قرآن ارایه این کهن الگوها برای آن است که آدمی متذکر گردد: «یَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»[24] و خداوند براى مردم مثلها مى زند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند).
و در باره آنها بیندیشد[25] و عاقلانه و عالمانه زندگی کند: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ»[26] اینها مثالهایى است که ما براى مردم مى زنیم، و جز اهل دانش آن را درک نمى کنند..
متاسفانه تا به حال از این زاویه به قرآن نگاه نشده است که ببینیم قصه ی زندگی ما و داستان حیات ما بر کدام کهن الگوی مثبت و منفی رقم خوردن است تا حیات ما حیاتی آگاهانه باشد.
منابع و مآخذ
1- قرآن کریم
2- روانشناسی شخصیت از دیدگاه مکاتب، سیروس ایزدی، ناشر: دهخدا، 1351.
3- نظریه های مشاوره و روان درمانی، عبد الله شفیع آبادی، غلامرضا ناصری، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ ششم، 1377.
4- چرا حال انسان امروزی خوب نیست؟، مایکل روت.
5- زندگی برازنده من، کارول. اس. پیرسون/ هیو. کی. مار، ترجمه کاوه نیری، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگی زندگی، چاپ پنجم. 1391.
[1] . شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس(بقره/185)
. [2] إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم (إسراء/9)
[3] . هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة(جمعه/2)
[4] . وَ یُزَکِّیهِم
[5] . سیروس ایزدی، روانشناسی شخصیت از دیدگاه مکاتب، ناشر: دهخدا، 1351.
[6] . صف/9
[7] . شفیع آبادی، عبد الله ، ناصری، غلامرضا، نظریه های مشاوره و روان درمانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1377، چاپ ششم، ص99.
[8] . مایکل روت، چرا حال انسان امروزی خوب نیست؟، ص 12.
[9] . پیرسون، کارول.اس / کی.مار، هیو، زندگی برازنده من، ترجمه کاوه نیری، ص 29.
[10] . اسراء/ 77 ، احزاب/ 62 ، فاطر/ 43 ، فتح/ 23.
[11] . فاطر/ 43
[12] . غافر/ 85
[13] . آل عمران/ 137
[14] . نساء/ 26
[15] . بقره/ 118
[16] . مومنون/ 81
[17] . حشر/ 15
[18] . زخرف/ 8
[19] . زخرف/ 56
[20] . رعد/ 6
[21] . محمد/ 10
. [22] تحریم/ 10
[23] . تحریم/ 11
[24] . ابراهیم/ 25
[25] . حشر/ 21
[26] . عنکبوت/ 43